به نام خدا
دولت دیکتاتور از بی دولتی بهتر است
اگر دولت یا حکومت منقرض و نابود شود و مملکت بطور کامل به دست مردم بیفتد و مردم به آزادی بی قید و شرط دست یابند آنوقت فاجعه درست می شود و بقول معروف : سنگ روی سنگ بند نمی شود !
آزادی بی قید و شرط تک تک افراد ؛ عملا مانع از رواج آزادی بی قید و شرط سایر مردم در جامعه می گردد .
فرض کنید که من از فردا به آزادی بی قید و شرط دست پیدا کنم !
آنوقت شیطان و نفس اماره مرا فریب می دهند و من مرتکب فساد و جنایت و ظلم می شوم و با سو استفاده از آزادی بی قید و شرط ؛ درعمل ؛ آزادی بی قید و شرط سایر مردم را نابود می کنم و مملکت نابود می شود .
هرج و مرج و تسویه حساب شخصی و انتقام گیری حمام خون راه می اندازد .
اینجاست که باید گفت حکومت مردم بر مردم یک جوک تلخ و خطرناک است .
ما چیزی به نام مردم سالاری نداریم . اما مردم داری را داریم .
بنابراین به جای مردم سالاری باید مردم داری را در جامعه پیاده سازی و عملیاتی کرد .
یعنی باید به مردم کمک کرد و مشکلات مردم را برطرف نمود و به مردم در چهارچوب شرع و قانون ؛ آزادی مشخص و معین و با قید و شرط داده شود .
من خودم طرفدار آزادی و دشمن دیکتاتوری هستم . اما با هرج و مرج و ولنگاری و فساد و فحشا و تسویه حساب شخصی و آشوب و بلوا و اغتشاش و فتنه و درگیری خیابانی ؛ کاملا مخالف هستم.
من یک میانه رو و معتدل هستم . هم آزادی را دوست دارم و هم نظم را .
آزادی بی قید و شرط یعنی یک محصول شلخته و بی صاحب و بی در و پیکر مثل سیستم عامل لینوکس .
آزادی مشروط و قانونی یعنی یک محصول استاندارد و قرص و محکم و قابل اعتماد و منظم و تمیز مثل ویندوز .
من شخصا با خصوصی سازی و کوچک شدن دولت مخالف هستم .
من شخصا فقط به سازمانها و شرکتها و بانکهای دولتی اعتماد دارم .
من در بورس نیز فقط سهام شرکتهای دولتی را خریده ام .
بدون دولت و حاکمیت و نظم ؛ مملکت از هم می پاشد و دشمنان داخلی و خارجی ما را نابود کرده یا به غل و زنجیر می کشانند و آزادی مان را لگدمال می کنند .
اگر آزادی می خواهید سعی کنید تفاوت بین آزادی و هرج و مرج را درک کنید .
بین انعطاف پذیری و شلختگی تفاوت های فراوان وجود دارد .
آزادی و انعطاف پذیری را با هرج و مرج و شلختگی اشتباه نگیرید
مرز بسیار باریکی بین آزادی و فساد وجود دارد .
به جای انقلاب و مبارزه با دولت دیکتاتور باید از هوش و استراتژی برای رفع موانع و کسب آزادی استفاده کرد .
اگر از هیجان و شعار و احساسات دست برداریم و عقل و منطق را بکارگیریم به راحتی می توانیم دولت دیکتاتور را وادار به تسلیم و استعفا نماییم.
اینطوری بدون جنگ و خونریزی و در کمال خونسردی و آرامش ؛ خودمان شخصا یک دولت سالم و مفید و مردم دار و دلسوز و متخصص و متعهد را بر تخت سلطنت می نشانیم و او را وکیل خودمان می کنیم تا به وکالت از طرف ما ؛ مشکلات مملکت را حل کند و جامعه را آباد نماید و به ما مردم ، آزادی مشروع و آزادی بیان و قدرت قانونی و معین بدهد و در آبادسازی کشور از استعدادهای ما مردم کمک بگیرد و یک دوستی دوطرفه بین مردم و حاکمیت ایجاد شود .
این یعنی آرمان شهر . یعنی مدینه فاضله .
باید هوشمندانه و ملایم رفتار کنیم تا پیروز شویم .
دوران انقلاب و انقلابها و کودتا و شورش و براندازی به پایان رسیده است . انقلاب جز بدبختی و فاجعه و هرج و مرج و خون و خونریزی و دو دستگی و تسویه حساب شخصی ؛ نتیجه دیگری ندارد .
باید با دولت و حاکمیت ، مذاکره و صحبت کنیم تا به نتیجه برسیم .
منظور از دولت ؛ دولت خودمان است نه دولتهای خارجی .
بهرحال هیچ کشوری نمی تواند بدون دولت اداره شود . همه چیز باید دولتی شود .
دوران خصوصی سازی و کوچک کردن دولت ، به پایان رسیده است .
در تمام موضوعات باید از دولت به نفع خودمان و نفع کشور استفاده کرد.
دولت باید دست نشانده ی ما مردم باشد !
دولت دست نشانده مردم ؛ با مردم سالاری فرق دارد !
کشوری که چهل هزار قانون داشته باشد قانون ندارد!
ملتی که به قهرمان نیاز داشته باشد محکوم به شکست است !
دوران شعار به پایان رسیده است . به جای شعار از شعور استفاده کنید .
به عمل ، کار برآید . به سخنرانی نیست !