به نام خدا


بهترین ایده برای شکست یک خداناباور



این چند روز در حال انجام یک کار بودم :



دانلود کتاب در زمینه های مختلف 


داشتم صدها کتاب ممنوعه و ضد دین را دانلود می کردم . 


دو سه تا کتاب ممنوعه که بر علیه خداوند و دین نوشته شده بود را خواندم 


واقعا جای تاسف است که اکثریت مردم جهان ، از دین و مذهب فاصله گرفته و خداناباور و کافر و آتئیست شده اند . 


شعار آتئیست ها :


زحمت اثبات وجود خدا همیشه بر دوش مومن است 



آنها سپس در ادامه ی این شعار ، می گویند :


زیرا ما خدا را با هیچکدام از حواسمان درک نمی کنیم و علم و عقل نیز وجود خدا را رد می کند و خدا فقط در وهم و خیال و توهم جای دارد و قابل آزمایش و تجربه کردن نیست و این انسان بود که خدا را در توهمات و ترس های خود ، آفرید و دین چیزی جز ترس از موجودات خرافی و توهمی نیست و ما  معتقدیم که اگر خدا همه چیز را آفرید پس خودش هم باید توسط یک خدای دیگر آفریده شده باشد و الی آخر ...  


و اگر خدا توسط خودش آفریده شده پس سایر موجودات نیز می توانند توسط خودشان آفریده شده باشند چنانکه فرضیه داروین نیز همین حرف را تایید می کند . 





این افراد  یعنی کافران می گویند که خداناباوران اصلا مجبور نیستند عدم وجود خدا را ثابت کنند زیرا خدا را با هیچ چیزی نمی بینند و خدا با هیچ چیزی قابل اثبات نیست و خدا فقط یک توهم و پندار است که توسط انسان خلق شده است و اگر خدا همه چیز را آفرید پس خودش توسط چه کسی آفریده شده و اگر توسط خودش آفریده شده پس مخلوقاتش نیز می توانند خودشان را بیافرینند و فرگشت یعنی همین که مخلوقات در طی چند میلیارد سال،  از خودشان مخلوق جدید ساخته اند تا اینکه انسان نیز از آنها ساخته شد و در آینده نیز مخلوق جدیدی از انسان و توسط انسان ساخته خواهد شد - یعنی روبات انسان نما و هوش مصنوعی - و انسان نیز می تواند خالق باشد و یک موجود هوشمند مثل خودش یعنی روبات انسان نما  را خلق کند   اما مومنان مجبورند شخصا زحمت اثبات وجود خدا را بردوش بکشند و  وجود خدا را  ثابت نمایند زیرا خدا قابل درک  نیست و در ذهن انسان جا نمی گیرد و فقط یک توهم است و با عقل و علم و برهان نظم و برهان علیت و سایر براهین ،  قابل اثبات نمی باشد  !!!



خداناباورها یا کافران ، فراموش کرده اند که وقتی که از یک درب ، خدا بیرون برود از درب دیگر ، شیطان وارد می شود . 



وقتیکه یک خداناباور یا کافر یا آتئیست ، در توهمات ذهنی خودش ، با تکیه بر عقل ناقص و محاسبات ریاضی و فیزیک و آزمایشات تجربی و استدلالهای فلسفی  ، به خیال خودش توانسته است عدم وجود خدا را اثبات کند ، یک فاجعه ی بزرگ را بکلی فراموش می کند و آن اینکه :



هروقت ، خدا از ذهن انسان بیرون برود شیطان به ذهن انسان وارد می شود !



هرگز با یک آتئیست و خداناباور و کافر ، بحث علمی یا فلسفی یا منطقی ننمایید و وقت خودتان را هدر ندهید زیرا از قدیم گفته اند :


نرود میخ آهنین در سنگ 


این افراد ، خودشان را برده ی شیطان کرده اند و عملا تلقینات و الهامات شیطان را به زبان می آورند اما خیال می کنند که خیلی زرنگ و باهوش هستند !!



غافل از اینکه کافیست فقط یک ثانیه ، وجود خدا را منکر بشوی ، همان لحظه شیطان تو را برده ی خود خواهد کرد . 



وقتیکه کسی وجود خدا را با کمک ریاضیات و فیزیک و خصوصا فیزیک کوانتوم و زیست شناسی و فرضیه داروین و هوش مصنوعی و روباتیک   ، انکار کند عملا فقط از یک نیمکره ی مغزش یعنی نیمکره ی عقل و منطق و محاسبات ، استفاده کرده است و آن یکی نیمکره ی مغزش یعنی نیمکره ی شهود و تخیل و متافیزیک و الهام  و وحی و حس ششم  را کاملا خالی نگه داشته و بلااستفاده کرده است و به جمود فکری دچار می شود . 



هرگز با کافران،  بحث فلسفی و علمی نکنید زیرا این موجودات خبیث با چنان مهارتی با سو استفاده از منطق و عقل و استدلال فلسفی و علمی  در مقابل و بر علیه  دین و مذهب و شهود و وحی و الهام و تخیل و متافیزیک  استفاده می کنند که شما نیز مجاب و قانع می شوید که هیچ خدایی وجود ندارد و خدا را در حد یک توهم و خیالبافی  ، تنزل می دهید . 


حقیقتا اگر به استدلالهای منطقی و  عقلی  و  قدرتمند خداناباوران ایمان بیاورید ، ایمان و دین خود را از دست داده و برده ی شیطان می شوید . 



متاسفانه دلایل این افراد آنقدر قوی و عقلی و علمی و  مستدل و مستحکم و منطقی  است که انسان متدین را به راحتی ضربه فنی می نمایند و او را به برده ی شیطان تبدیل می کنند . 



بسیاری از این کافران ، زیست شناس و طرفدار فرضیه  داروین هستند . 


برخلاف نجوم و ستاره شناسی که انسان را با خدا آشنا می کند و وجود خداوند را ثابت می نماید ، زیست شناسی در جهتی معکوس رفتار کرده و انسان را با تابعیت از فرضیه داروین ،  از خدا دور کرده و به شیطان نزدیک می نماید . 



من خودم یک کودک چهارساله بودم که با نگاه به ستارگان ، وجود خدا را حس کردم . 


نجوم و ستاره شناسی و مشاهده ی عظمت آسمانها و کهکشانها  ، شما را با خدا آشنا می کند  و آشتی می دهد . 


اما زیست شناسی و فرگشت و فرضیه داروین ، شما را از خدا دور می کند 


اگر عاقل باشید می دانید که ما انسانها ،  دو مغز در جمجمه داریم که هرکدام از این مغز ها  به شکل یک نیمکره هستند . 


انسان اگر واقعا عاقل باشد ، علاوه بر تعقل  ، از تخیل و شهود نیز استفاده می کند 


استفاده همزمان از هردو نیمکره ی مغز ، به شرط ایجاد عمدی یک فاصله ی زمانی بین دو نیمکره ، موجب می شود که انسان بتواند وجود بسیاری از موجودات بظاهر وهمی و خیالی را بطور عقلی و صحیح  اثبات نماید و از این تردید شیطانی بیرون آید و بتواند به افکار پوچ کافران ومنکران وجود خدا ،  در دلش بخندد و به کمک خدا امیدوار باشد و از خطر ناامیدی و خودکشی  در امان بماند . 





اگر تنها براساس عقل و منطق و ریاضی و فیزیک و شیمی و  فلسفه و زیست شناسی و الکترونیک و هوش مصنوعی و  کوانتوم و روبات انسان نما ، به دنبال کشف ماهیت و ذات خدا باشیم شکست خورده و کافر می شویم زیرا همین روبات انسان نما و هوش مصنوعی موجب می شود که انسان خیال کند خودش نیز می تواند خالق خودش باشد و برای خلق موجودات هوشمند شبه انسانی ؛ به وجود خدا  نیاز  ندارد


اما اگر با تخیل و شهود و وحی و قوای ماورای طبیعی و علوم غریبه ، به دنبال خدا باشیم ، خدا را کشف می کنیم . 



زیرا خداوند متعال فقط با وحی و تخیل و شهود و حس ششم و تله پاتی و الهام ، شناخته می شود . 



عقل انسان،  ناقص تر و ضعیف تر و محدود تر  از این است که وجود خدا را اثبات کند . 



عقل انسان فقط یک ظرف کوچک است و خدای بزرگ در این ظرف کوچک هرگز جای نمی گیرد تا درک و اثبات شود


اما تخیل و الهام و شهود و متافیزیک و حس ششم در انسان ، به حدی بزرگ و قوی و نامحدود است که می تواند بخش بسیار کوچکی از صفات و ذات و ماهیت خداوند را درک و اثبات نماید . 



باید دانست که خداوند متعال به حدی بزرگ و نامحدود است که حتی در یک ظرف بسیار بزرگ و منعطف یعنی تخیل و الهام و شهود و وحی  نیز جای نمی گیرد  چه رسد به یک ظرف کوچک و جامد بنام عقل و منطق . 




خدا و روح و خواب و احساسات و هیجانات و عواطف انسانی و مرگ و آفرینش و بهشت و جهنم را هرگز با عقل نمی توان اثبات کرد بلکه با تخیل و رویا و وحی و شهود می توانیم اثبات کنیم . 


علوم خشک آکادمیک غربی خصوصا زیست شناسی داروینی و فرضیه فرگشت و فیزیک کوانتوم ، نه فقط وجود خدا را اثبات نمی کند بلکه  انکار می کند . 


وقتیکه من از فیزیک کوانتوم و هوش مصنوعی و روباتیک بعنوان بزرگترین فاجعه ی قرن و یکی از بخشهای جنگ جهانی سوم یاد کرده ام ، یکی از مواردش همین بود :


فیزیک کوانتوم یعنی عدم فهم ماهیت و ساختار ماده و الکترون و ذرات بنیادی  و عدم تمییز و تشخیص ماده از انرژی و روح  .  این فرضیه ی ابلهانه یعنی فیزیک کوانتوم می گوید : 


از آنجاییکه جسم انسان از مولکول و اتم و الکترون و پروتون و نوترون تشکیل شده و الکترونها برطبق فیزیک کوانتوم ، هرگز در یک مکان ثابت قرار ندارند و هر لحظه مکان خود را تغییر می دهند و ماده و جسم می تواند به مانند روح ، انعطاف پذیر باشد و نقش روح را بازی کند لذا  جسم و ماده همان روح است و روح انسان همان جسم او می باشد و  ما چیزی به نام روح و خدا و متافیزیک نداریم و مرگ نیز همان جابجایی الکترون های جسم در هوا می باشد . 



طبق این فرضیه ی شیطانی ، مرگ یعنی همان تغییر حالت الکترون و پروتون های تشکیل دهنده ی جسم موجودات زنده و جابجا شدن ذرات بنیادی از درون جسم به دنیای خارج از جسم و تایید  همان فرگشت و نظریه داروین و .... و یعنی همان فیزیک کوانتوم و ...




بدبختانه اختراع روبات های انسان نما توسط ژاپن و چین کمونیست و بی خدا ،  در چند سال اخیر ،  بر آتش بی خدایی و کفر  دامن زده است . 


متاسفانه  پیشگویی سیمپسون ها ، درست از آب درآمد: 


یعنی هوش مصنوعی ؛ فراگیر شد و روبات هوشمند انسان نما ؛ توسط انسان اختراع شد و انسان ها بیکار و فقیر  شدند .  


البته سیمپسون ها این را نیز پیشگویی کرده اند : 


جنگ انسان ها علیه روباتهای انسان نما برای جلوگیری از بیکاری و بازگشت به اشتغال و زندگی . 




من تاکید می کنم که فیزیک کوانتوم و هوش مصنوعی و روباتیک و خصوصا روبات هوشمند انسان نما که توسط انسان،  خلق شده است ،  موجب انحرافات فکری و دوری از خدا می شود و فرضیه داروین را تایید می گند . 



نکته ی بسیار مهم :


من هرگز با علم و دانش و فناوری و پیشرفت و رفاه ،  مخالف نبوده و نیستم بلکه با توهم دانش مخالف هستم . 


توهم دانستن ، از ندانستن خطرناکتر است 


آتئیست ها و کافران و خداناباوران ،؛  توهم دانستن دارند و خیال می کنند که خیلی زرنگ هستند 


اما دست بالای دست بسیار است و دست خدا از تمام دستها بالاتر است حتی اگر این خدا را فقط در تخیل و  وهم پیدا کنیم !



و اما بهترین ایده برای شکست یک خداناباور و کافر :


بی اعتنایی 


بله سکوت و بی اعتنایی و حتی یک لبخند دوستانه به یک خداناباور و دور شدن از او ، بهترین پاسخ است  



از قدیم گفته اند :


جدال با احمق ، نشانه حماقت است 



کسی که خدا را که بزرگترین یار و یاور و پشتوانه و پل نجات است با دست خود از ذهن اش حذف می کند عملا تمام پل های پشت سرش را با دست خودش خراب کرده است و راه بازگشت ندارد و  اگر کوچکترین مشکلی در زندگی پیدا کند چون هیچ پشتوانه ای ندارد و خدا را نیز قبول ندارد ،  شیطان او را ناامید و افسرده می کند و حتی او را وسوسه می کند که خودکشی کند . زیرا یک کافر نهایتا به پوچی می رسد و این حس پوچی و بی هدفی او را به لبه ی پرتگاه می کشاند . 


خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید :


فقط کافران هستند که از رحمت خداوند ناامید می شوند . 



نتیجه ی ناامیدی ، چیزی جز حس پوچی و تهی بودن و خودکشی نیست . 



خودکشی صادق هدایت ، چیزی بجز درماندگی و شکست روحی و نابودی آرمانها و آرزوهای یک کافر ، نبود



صادق هدایت خودکشی کرد زیرا تنها پشتوانه اش که می توانست در لحظات سخت زندگی به او امید دهد را با دست خودش از ذهن اش بیرون کرده بود و عملا هیچ تکیه گاهی نداشت


وقتیکه من یا شما کافر بشویم و به تمام اعتقادات مذهبی خودمان و دیگران پشت پا بزنیم ، عملا به شیطان خوشامد گفته ایم  و شیطان نیز ما را به پوچ گرایی و افسردگی مبتلا می کند و نتیجه ی افسردگی و پوچ گرایی و احساس پوچی فقط یک چیز است :


خودکشی 



بنابراین ، بهترین ایده برای شکست یک خداناباور این است که او را با شیطان درونش تنها بگذارید و به او اعتنا نکنید و ظاهرا و برای اتمام بحث و جدل ،  شکست را بپذیرید و بگویید:  ما مجبور نیستیم زحمت اثبات وجود خدا را بر دوش بکشیم  زیرا ما نیز همچون تو  خدا را یک توهم و خیال می دانیم چون نمی توانیم با عقل و علم ، وجودش را ثابت کنیم چون ما  همان ابتدا همچون تو فرض را بر این گرفته ایم که خدا فقط یک توهم است که توسط انسان خلق شده است و این انسان بود که خدا را خلق کرد !!


این را بگویید و آن مکان شیطانی را با آرامش و با لبخند و با خونسردی ترک کنید و دیگر هیچگاه با هیچ انسانی در هیچ زمینه ای ،  بحث و جدل و مناظره و مباحثه  نکنید و به این شعر حافظ  عمل کنید که فرمود :


با مدعی نگویید اسرار عشق و هستی 


بگذار تا بمیرد با درد خودپرستی