بی سواد یعنی بی بصیرت
به نام خدا
بی سواد یعنی بی بصیرت
من در تمام موضوعات وبلاگ وحیدمی ، بسیاری از افراد را که اکثرا باسواد و تحصیلکرده و حتی استاد حوزه علمیه و استاد دانشگاه و دانشمند و محقق و متخصص و صاحب سبک بودند ؛ به "بی سوادی" متهم کردم !
مسلما و یقینا تمام این اشخاص ؛ بسیار "باسوادتر" از من هستند و "استاد تمام" و "صاحب نظر" می باشند و "عقل" دارند .
بنابراین منظور من از "بی سواد" ؛ یعنی شخص "بی بصیرت"
مشخصات انسان " بی بصیرت" که من او را "بی سواد" خطاب می کنم :
عقل دارد اما بصیرت ندارد
فقط از عقل و منطق پیروی می کند اما از تخیل و قوای ماورایی استفاده نمی کند
جمود فکری دارد
به شدت، به دانشگاه و تفکر آکادمیک و تفکر قاعده مند ؛ وابسته و مقید است .
افکار و رفتار خشک و کلیشه ای دارد
مغرور و خودبین و خودشیفته و عصاقورت داده می باشد
انعطاف پذیر نیست زیرا به نظم و دیسیپلین عادت کرده است
افکار و اندیشه ها و نوشته ها و رفتارها و واکنش هایش ؛ قابل پیش بینی است و براحتی شکست می خورد
خلاقیت و سلیقه و ذوق هنری ندارد
به شدت، مبادی آداب و مودب و باوقار و اتوکشیده و مقید به قوانین و رسوم است
مبادی آداب یا مبالی آداب-دیکشنری آبادیس
به شدت، به قانون و مقررات پایبند است
اهل تفکر آزاد و خلاقانه و خارج از چهارچوب ؛ نیست
اهل تقلید است و از خودش اختیاری ندارد
اگر صاحب سبک باشد ؛ سبک او یک سبک جدید و تازه نیست بلکه یک سبک ترکیبی است و از اشخاص قبلی ؛ الهام گرفته است
از حرف مردم می ترسد و مدام می گوید : " مردم چی میگن ؟؟ جواب مردم را چه بدم ؟؟ مردم پشت سرم حرف در می آورند ! "
یعنی جرات نمی کند بنا به تشخیص و صلاحدید خودش، رفتار کند و مدام به اشتهای مردم غذا می خورد و می ترسد مبادا جامعه او را طرد و اخراج کند !
از خودش هیچ اختیاری ندارد و فقط بلد است تقلید کند یا استفتا بپرسد و با اینکه خودش هم حکم و راه حل مسئله را می داند اما به تقلید کورکورانه و استفتا عادت کرده است زیرا جمود فکری دارد و از تفکر قشری لذت می برد و خودآزار و مازوخیست است
نگاهش همیشه به دهان اشخاص بزرگ و معروف است و از خودش هیچ اختیار و اراده و تفکر مستقل و آزاد و منعطف ؛ ندارد .
انعطاف پذیر نیست
نمی تواند خودش را با تغییرات و فرازها و فرودهای زندگی ، تطبیق دهد
به واقعیت ملموس و عینی و تجربی و حواس پنجگانه و علوم آکادمیک ، عادت کرده است
اما از حقیقت و علوم ماورایی و متافیزیک و حس ششم و الهامات قلبی و علوم غریبه و تخیل و رویا و آرمان و آرزو و مدینه فاضله و سایر مباحث ماورایی ؛ غافل و گریزان است و اینها را توهم و پوچ و خرافات می داند و مسخره می کند و به اینها می خندد
فقط از یک نیمکره ی مغزش استفاده می کند :
نیمکره ی عقل و محاسبات و منطق و فیزیک و هوش و واقعیت عینی و ملموس زندگی و علوم آکادمیک و نظم و قانون و تفکر خشک و کلیشه ای و قاعده مند
اما از آن یکی نیمکره ی مغزش هرگز استفاده نمی کند :
نیمکره ی تخیل و رویا و هنر و خلاقیت و متافیزیک و علوم غریبه و انعطاف پذیری و ابداع قوانین جدید و شکستن مرزهای جمود فکری و قالب های ذهنی و تفکر خارج از چهارچوب و آزاد و حس ششم و تله پاتی و تله کینزی و الهامات قلبی و حقیقت و سایر مفاهیم جالب ماورایی و معنوی
+
+
ایده و راه حل :
استفاده همزمان از هردو نیمکره ی مغز اما با یک فاصله ی زمانی و برای جلوگیری از گرفتار شدن در دام تناقض و تضاد ذهنی !
عقل و منطق و علم و تجربه ؛ کافی نیست
باید در کنار اینها ؛ از تخیل و تفکر آزاد و شهود و رویا و خیالبافی و تفکر خارج از چهارچوب و علوم غریبه نیز استفاده کرد تا از "بی سوادی" که همان "بی بصیرتی" می باشد ؛ رها شویم و همزمان با عقل و علم ؛ از بصیرت و تخیل نیز استفاده کرد
اگر شخصی، این وسط، بتواند در تمام مسائل زندگی ؛ به طرز ماهرانه و استادانه ای ؛ از هردو نیمکره ی مغزش استفاده کند ؛ عملا توانسته است ره صدساله را یک شبه طی کند و به اوج قله ی موفقیت دست یابد .
چنین کسی بهترین انسان است و می تواند برای تمام مردم ؛ الگوی مناسبی باشد و دنیا را نجات دهد و آباد کند
به چنین کسی می توانیم افتخار کنیم زیرا او کسی است که همیشه به فکر ما می باشد و می داند چطوری مشکلات یک جامعه را برطرف کند
+
+
من در تمام موضوعات و مباحث این وبلاگ ، سعی کرده ام "چنین کسی" باشم . اگرچه بارها شکست خورده ام اما مایوس و ناامید نشدم و "پشتکار" و تلاش فراوان و البته " تلاش هوشمندانه" داشته ام . شاید یک روز ، من نیز به چنین انسان کاملی تبدیل شوم و برای مردم و جامعه ؛ مفید و مثمر ثمر باشم و وجدانم آسوده باشد و بتوانم تمام این مشکلات فکری و ذهنی را برطرف کنم .
به دنبال شهرت و محبوبیت نیستم !
به دنبال کمک و انجام وظیفه هستم .
من به تنهایی نمی توانم کاری انجام بدهم بنابراین با مطرح کردن ایده ها -حتی اگر این ایده ها تکراری و خسته کننده و حوصله سوز باشند- ، سعی می کنم با کمک مردم و کارشناسان و اساتید و دولت و مسوولین ؛ مشکلات جامعه را بطور "غیرمستقیم" و از طریق "فضای مجازی" ، برطرف کنم .
+
+
حرف آخر:
امیدوارم انسانهای عاقل و واقع بین ؛ از عناصر تخیل و بصیرت و حقیقت و متافیزیک نیز استفاده کنند تا برچسب "بی سواد" از پیشانی آنها برداشته شود .
البته من می دانم که هر نیمکره ی مغز انسان ؛ خودش به تنهایی ؛ یک مغز کامل است !
یعنی آن یکی نیمکره ی مغز ؛ در حکم زاپاس و برای روز مبادا است !!
من حدس می زنم که هر کدام از نیمکره های مغز انسان ؛ به تنهایی و بطور مستقل؛ می تواند تا حد یک "سوتابایت" یا حتی یک "شرتابایت" ؛ دیتا و داده را در خود ذخیره کند !!
واحدهای حافظه در کامپیوتر. ویکی پدیا فارسی
یعنی چندین برابر حافظه ی تمام کامپیوترهای سرتاسر کره ی زمین !!
داده های قبلی مغز انسان ؛ هرگز حذف یا رونویسی یا مخدوش یا خراب نمی شوند و به آسانی قابل بازیابی و ریکاوری هستند .
زیرا مغز انسان ، سکتور ندارد که به بد سکتور دچار شود !
مغز انسان ؛ برای نگهداری داده ها ؛ بجای سکتور ؛ از کیوبیت استفاده می کند . دقیقا مثل یک کامپیوتر کوانتومی . به همین دلیل است که انسان به تناقضگویی دچار می شود !!
زبان ماشین ؛ صفر یا یک نیست ؛ بلکه صفر و یک است
صفر یا یک ؛ فقط در رجیسترهای پرچم در پردازنده کامپیوتر یا در جبر بولی - درست ، غلط- بکار می رود
مغز انسان ؛ بعنوان یک کامپیوتر کوانتومی ؛ زبان ماشین را به اشکال زیر یعنی فیزیک کوانتوم یا متافیزیک ؛ تحلیل و بررسی می کند:
صفر یا یک
صفر و یک
هم صفر یا یک، و هم صفر و یک ؛ در یک زمان واحد!!
هم صفر و هم یک، و هم "ترکیبی" از "صفر و یک" یعنی کیوبیت یا "فیزیک کوانتوم"
دانشمندان ؛ کامپیوتر کوانتومی را براساس معماری و ساختار مغز انسان ؛ اختراع کرده اند !!
شاید نتوانیم خدا را به فیزیک کوانتوم یا متافیزیک ؛ تشبیه کنیم اما می توانیم مغز انسان را به فیزیک کوانتوم و متافیزیک و فیزیک کلاسیک و فیزیک دیجیتال و "کامپیوتر کوانتومی" تشبیه کنیم .
من معتقدم که "خدا" ؛ همان "قانون اساسی جهان" است .
"خداوند متعال" یعنی "قانون اساسی جهان"
قانون اساسی جهان ، ازلی-ابدی است
بنابراین ؛ خدا نیز ازلی-ابدی است
"انسان" نیز "بدل" و "آیینه ی خدا" می باشد و "ابدی" است اما "ازلی" نیست .
خداوند متعال، "فقط یک بدل" دارد که این بدل ؛ "انسان" یا "آدم" یا "بشر" ؛ نامیده می شود.
بین انسان و خدا و کامپیوتر ؛ یک "زبان مشترک" وجود دارد :
زبان ماشین
درست یا غلط
درست یعنی یک
غلط یعنی صفر
به این می گویند : "تفکر آزاد" یا "تفکر خارج از چهارچوب" !!!
پایانی بر بی سوادی!!