چرا قرآن کلام خدا نیست
به نام خدا
چرا قرآن، کلام خدا نیست؟؟؟
به دلایل زیر ، ثابت می کنم که قرآن ، کلام خدا نیست بلکه کلام بشر ( انسان ) است و یک کپی برداری و سرقت ادبی از روی آثار انسانهای قبلی می باشد :
من قبلا کتاب معروف و جنجالی " 23 سال " اثر جاودانه ی مرحوم حجت الاسلام علی دشتی را در همین وبلاگ آپلود کردم که به شدت مورد استقبال کاربرها قرار گرفت و در میان فایلهای پیکوفایل ، بیشترین تعداد دانلود را به خود اختصاص داد !!!
حجت الاسلام علی دشتی ، در کتاب خودش یعنی " 23 سال" ، ضمن نقد قرآن و محمد و دین اسلام ، شواهدی را برای ما می آورد که ثابت می کند سوره های زیر که ظاهرا بخشی جداناپذیر از قرآن می باشند ، در اصل ، شکل تغییر یافته ی اشعار ارمیای نبی هستند !!!
ارمیا نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل است که در هنگام حمله ی بخت النصر به فلسطین و نابودسازی معبد سلیمان و قتل عام یهودیان ، تعدادی از یهودیان را که سرشان به تن شان می ارزید از جمله همین جناب ارمیا و جناب عزیر که هردو پیامبر بودند را زنده نگه می دارد !!
البته عزیر ، فرار می کند و در هنگام عبور از یک روستای ویرانه ، بنا به روایات و همچنین برخی آیات قرآن ، قبض روح می شود و مدت یکصد سال می گذرد اما بدن خودش و همچنین آب و غذایش سالم می مانند و سپس مجددا زنده می شود !
داستان مرگ یکصد ساله و سپس زنده شدن مجدد عزیر ، در تورات و قرآن آمده است .
حالا اینکه این اتفاق و یا داستان خواب سیصد ساله ی اصحاب کهف ، واقعیت دارد یا فقط یک قصه ی خیالی و توهمی شبیه به داستان تخیلی توفان نوح و حماسه گیلگمش است ، یک بحث دیگر است که فعلا کاری به آن ندارم !!
توفان نوح را در همین وبلاگ ، ابطال کردم
کافی است کتاب " حماسه گیلگمش " را از همین وبلاگ دانلود کنید تا بر شما ثابت شود که توفان نوح ، فقط خرافات و افسانه و خلاف عقل و خلاف علوم زمین شناسی و زیست شناسی و دیرین شناسی و باستان شناسی و تاریخ است و هرگز رخ نداده و فقط یک طغیان ساده ی رود فرات در کشور عراق بوده و نه چیز بیشتری و اصولا پیامبری به نام نوح ، وجود خارجی نداشته است .
توفان نوح ، برگرفته از خرافات و افسانه های تمدن سومر عراق ، می باشد .
البته عمر طولانی نوح نیز ، کاملا خلاف عقل و خلاف علم زیست شناسی است .
انسان نهایتا در بهترین حالت ، 255 سال عمر می کند .
نه 1700 سال یا 2000 سال یا بقولی 4700 سال که برای نوح ، تعیین کرده اند !!!
امام زمان نیز، براساس اسناد معتبر ، از دنیا رفته و فوت کرده است و هم اکنون ، روح امام زمان و البته روح حضرت عیسی ، در کرمچاله یعنی در عالم برزخ قرار دارد
بنابراین ، ظهور امام زمان و حضرت عیسی ، همانند زنده شدن سایر انسانها ، در روز قیامت رخ خواهد داد و نه در دنیا !!
البته روز قیامت نیز هرگز به معنای نابودی دنیا نیست زیرا قیامت و جهان آخرت ، در ادامه ی همین دنیای مادی رخ می دهد با این تفاوت که این دنیای مادی ، به طور کامل به انرژی تبدیل خواهد شد !!
بنابراین دنیا نابود نمی شود بلکه از ماده به انرژی تبدیل می شود .
زیرا دنیا ، نام دیگر خداوند متعال است.
قبلا ثابت کردم که خدا ، همان دنیا و انرژی حاکم بر جهان می باشد.
یعنی همان چیزی که سالها پیش توسط آلبرت اینشتین گفته شد !!
بگذریم ...
قرآن پر از افسانه ها و داستانهای توهمی و تخیلی و غیرعقلانی و ضد علمی می باشند که همگی خلاف عقل و خلاف علم هستند و حتی معجزات علمی قرآن نیز ، عملا علم و دانش نیستند بلکه شبه علم می باشند .
پیشگوییهای درون قرآن نیز براساس واقعیتهای تکراری تمدن های تاریخ و اصول شبه علمی ، بیان شده اند .
بنابراین اگر قرآن از 1400 سال پیش ، مطلبی را گفته که امروزه آنرا درک می کنیم بخاطر این است که ما مردم ، مدت 1400 سال در تحمیق و استبداد دینی و خفقان دین اسلام و فقدان کتابها و اسناد قدیمی و معتبر ، بسر بردیم و اعراب صدر اسلام ، تمام تمدن ها و کتابهای خاورمیانه را آتش زدند .
آنها تمام تمدن های اصیل 12000 ساله ایران و روم و مصر را با خاک یکسان کرده و تمام کتابهای این سه کشور را سوزاندند تا فقط قرآن را بر مردم ایران و روم و مصر ، تحمیل نمایند و این سه کشور را غارت و چپاول کنند .
این است که تطابق این پدیده های تکراری و عادی دنیا با آیات قرآن ، باعث می شود که ما خیال کنیم اینها معجزه هستند .
در حالیکه معجزات علمی قرآن ، در طول صدها هزار سال ، همیشه رخ می داده اند و چیز جدیدی نبودند که حالا قرآن بخواهد بر سر تمدنهای اصیل ایران و مصر و روم و یونان و هند و چین ، منت بگذارد و خودش را کلام خدا و معجزه بنامد !!
من از این پست به بعد ، دیگه از معجزات علمی قرآن ، سخنی نمی گویم مگر اینکه بخواهم تک تک این به اصطلاح معجزات علمی قرآن را با دلایل عقلی و علمی ، تفسیر و حتی ابطال نمایم !!
این کار را به آینده موکول می کنم
ادامه ی داستان !
ارمیا توسط بخت النصر اسیر می شود . ارمیا به بخت النصر می گوید که او را زنده نگه دارد اما بخت النصر عزمش را جزم کرده بود که تمام یهودیان را از دم تیغ بگذراند ..
لذا ارمیا را اسیر می کند و همراه خود از بابل درعراق ، به شهر اورشلیم ( بیت المقدس ) در فلسطین می برد که ناگهان با یک تپه مواجه می شود و می بیند که از درون این تپه ، خون انسان به هوا رفته و همچون فواره می جوشد و می خروشد !!
بخت النصر از ارمیا می پرسد این خون کدام انسان است که چنین می جوشد و از زمین همچون فواره به هوا می رود ؟؟
ارمیای نبی که از پیامبران بعد از حضرت عیسی و دوست حضرت یحیی بوده است می گوید :
این خون حضرت یحیی می باشد که توسط یهودیان به قتل رسید .
سپس ماجرای قتل حضرت یحیی توسط یهودیان و طلوع ستاره طارق ( ظاهرا یک ستاره دنباله دار عجیب و غریب ) را برای بخت النصر بازگو می کند .
بخت النصر به شدت خشمگین می شود و می گوید :
حالا که این یهودیان فاسد و جنایتکار حتی به پیامبر الهی هم رحم نکردند و او را نیز کشتند ، دیگه واجب شد بخاطر خونخواهی پیامبر الهی نیز که شده ، این قوم فاسد و جنایتکار یعنی قوم یهود را قتل عام کنم و انتقام این پیامبر را از این جنایتکاران بگیرم !
اما ای ارمیا ! من تو را نمی کشم و زنده نگه می دارم تا شاهد این انتقام باشی و به آیندگان بگویی که سرانجام ظلم و ستم قوم بنی اسرائیل که حتی به پیامبران خودشان هم رحم نکردند چه شد و چه بلایی بر سرشان آمد .
سپس در حضور ارمیا ، بخش عظیمی از مردم یهود را قتل عام می کند و حتی به یک پیرزن نیز می رسد و آن پیرزن را نیز به قتل می رساند .
از میان قوم یهود ، فقط ارمیا و چند یهودی پاکدامن و مومن ، زنده می مانند که به شهر بابل کشورعراق واقع در کنار رود فرات ، تبعید می شوند .
به دستور بخت النصر ، ارمیا را به درون یک چاه می اندازند تا به تدریج بمیرد .
اما ارمیا زنده می ماند و حتی مرگ بخت النصر را نیز پیشگویی و پیش بینی می کند .
بخت النصر توسط پسر خوانده ی خودش به قتل می رسد .
سپس ارمیا شخصی را به سمت قفقار( کوه قاف در مغرب دریای خزر ) می فرستد تا کوروش را خبر کند و از کوروش ، پادشاه آریایی کمک بگیرد و یهودیان را از شر ساکنان بابل نجات دهد .
ارمیا برای تهییج یهودیانی که در شهر بابل عراق ، اسیر بودند یک سری اشعار فصیح و زیبا و حماسی می سراید و آنها را متقاعد می کند که از شهر بابل به سمت قفقار در سمت غربی دریای مازندران ( دریای خزر در شمال ایران ) بروند و کوروش ، پادشاه آینده ی ایران را به همراه لشکری قدرتمند متشکل از جنگجویان دلیر و ماهر را از شمال ایران به سمت عراق بیاورد.
اشعار حماسی ارمیای نبی ، کارساز می شود و کوروش پادشاه هخامنشی که به او ذوالقرنین نیز گفته می شود و سد محکمی را در سمت غربی دریای خزر و برای جلوگیری از حملات قوم یاجوج و ماجوج می سازد ، شهر بابل را تسخیر کرده و یهودیان را آزاد می کند و حتی به آنها پول می دهد تا بتوانند معبد سلیمان را بازسازی نمایند و شهر بیت المقدس را نیز تعمیر و آباد کنند .
خب حالا اگر یکبار دیگر ، کتاب معروف 23 سال علی دشتی را مطالعه کنید متوجه می شوید که آقای علی دشتی مدعی است که سوره های زیر ، درواقع همان اشعار حماسی ارمیا هستند که با کمک این اشعار حماسی و زیبا ، یهودیان را تشویق کرد که از کوروش پادشاه ایران ، برای تسخیر بابل و نجات آنها ، مدد جویند :
جالب اینکه در کتاب " 12 قرن سکوت " نیز ، به این اشعار حماسی ارمیا اشاره شده است !!!
البته من الان کتاب 23 سال و همچنین کتاب 12 قرن سکوت را در پیش روی خود ندارم تا این اشعار را عینا در اینجا تایپ کنم !
اما این اشعار حماسی ارمیای نبی ، بعد از مدتی توسط محمد پیامبر اسلام و سلمان فارسی ، به سوره های زیر تبدیل می شوند :
1- سوره ی تکویر
(اشعار حماسی ارمیا و اشاره به ظهور ستاره طارق و سیاهچاله در آسمان و در هنگام شهادت حضرت یحیی توسط قوم یهود و جایگاه بخت النصر در جهنم و اینکه او ( ارمیا ) دیوانه نیست و در انتشار اخبار غیبی ، خسیس نمی باشد و گفتارش کلام خدا می باشد نه القائات شیطان )
2- سوره بلد
( اشاره به شهر بیت المقدس توسط ارمیا و یادآوری روزهای طلایی که او درشهر بیت المقدس داشته است و یادآوری داستان پدر و پسر ( تثلیث مسیحیان - پدر - پسر- روح القدس ) و یادآوری شکوه و عظمت سلطنت سلیمان و افسوس و حسرت خوردن برای نابودی بیت المقدس توسط بخت النصر جنایتکار )
3 - سوره ی فجر
(اشعار ارمیا در مورد عاقبت دردناک فرعون و اقوام ستمگر پیشین مثل قوم عاد و قوم ثمود و سایر جنایتکاران و تشبیه کردن بخت النصر به فرعون و تشبیه کردن حضرت یحیی به نفس مطمئنه ( پایان سوره ی فجر ) که مظلومانه کشته شد و وعده بهشت خطاب به روح حضرت یحیی توسط ارمیا )
یعنی علاوه بر برخی از " آیات سوره ی قمر" که براساس " اشعار عاشقانه ی امرو القیس " ، شاعر معروف عرب جاهلیت که حدود یکصد سال قبل از پیامبر اسلام می زیسته است ، و توسط محمد بازسازی شدند ، سوره های بالا نیز در ابتدا بخشی از اشعار حماسی ارمیا بوده اند و سپس به سوره های قرآن تبدیل شده اند .
دلایل دیگری نیز وجود دارد که ثابت می کند قرآن ، کلام خدا نیست و بلکه کلام بشر می باشد و براحتی می توانیم از روی قرآن ، قرآنهای جدید مثل "فرقان الحق" و "قرآن رابسو" و ...... را بسازیم !!!
1- آیه ی " قتل الانسان ما اکفره" در سوره ی یس :
معنای این آیه این است : مرگ بر انسان ! که چقدر ناسپاس است . !!
سوال :
آیا خداوند سبحان ، همانند پیرزن های درمانده ، مشت های خود را بر سینه می کوبد و می گوید : الهی جز جگر بگیری !!
الهی خیر نبینی !!!
آیا خداوند سبحان ، در سوره ی مدثر ، که جزو اولین سوره های قرآن است ، به محض اینکه فهمید "ولید بن مغیره" ، با آن هوش سرشار ، توانسته است بفهمد که قرآن کلام خدا نیست بلکه نوعی سحر و جادو از جنس کلام انسان است و عملا از محمد مچگیری کرده و او را رسوا کرده است ، همانند یک انسان درمانده یا یک پیرزن ، نه یکبار بلکه چند بار آرزوی مرگ برای ولید بن مغیره می کند ؟؟؟
سوره مدثر :
نفرین نامه ی محمد علیه ولید بن مغیره !!!
آیه 11 سوره مدثر :
ذرنی و من خلقت وحیدا
مرا تنها بگذار با ولید بن مغیره و هرکس که همچون ولید بن مغیره ، او را تنها و بی کس آفریدم !!!
توضیح :
من در فایل صوتی در پست " کاملترین صدای جهان متعلق به کیست " مرتکب یک اشتباه شدم .
آنجا گفتم " وحیدا " یعنی اینکه خداوند ، به تنهایی ولید بن مغیره را آفریده است و بر وحدانیت خودش تاکید کرده است !!
آن موقع ، قرآن جلوی من نبود و من براساس حافظه ی فرار ، حرف زدم .
اینجا اصلاح می کنم زیرا قرآن جلوی چشمانم قرار دارد !
وحیدا یعنی انسان تنها و بی کس
وحیدا یعنی به حالت تنهایی و بی کسی !!
البته وحید بر وزن فعیل است . یعنی موجودی که همیشه ، تنها می باشد .
ناگفته پیداست که موجودی که وحید و همیشه تنها باشد ، خود خدا می باشد .
زیرا خداوند، خودش را واحد و یکتا و بدون پدر و مادر و فرزند و همسر وخواهر و برادر ، معرفی کرده است .
سوره توحید ( اخلاص )
قل هو ا... احد
سوره وحید - قرآن وحیدمی !!
قل هو ا... وحید !!!
من هم می توانم یک قرآن برای خودم بسازم و تلاوت کنم !!
کی به کیه ؟؟؟
بنابراین ، وحید یعنی موجودی که همیشه تنها می باشد یعنی خداوند .
اما اینجا خدا یعنی محمد ، خواسته است یک متلک و تیکه بپراند و بگوید ولید بن مغیره ، انسان نیست بلکه مثل خدا ، تنها و یکتا و بی کس و کار می باشد !!!
بسیاری از مردم ایران ، اصلا معنای " وحید " را به درستی نمی دانند .
وحید یعنی تنها . یعنی واحد . یعنی مستقل و خودکفا و بی نیاز از مردم
این اصلا چیز بدی نیست و اتفاقا یک امتیاز بزرگ است که انسان ، به هیچکس نیاز نداشته باشد
من خودم ، وحید هستم و ذاتا نیز وحید هستم و تمام کارهای خودم از جمله تعمیر کولر آبی و تعمیر کامپیوتر و تعمیر سیستم عامل و طراحی و برنامه نویسی و مهندسی معکوس و سیمکشی برق خانه و لوله کشی آب منزل و سرویس پکیج و رادیاتور و سایر کارهای فنی را خودم شخصا انجام می دهم تا بی جهت ، یک مشت پول زبان بسته را به متخصصان تقلبی و پول پرست و شیاد ندهم !!!
وحید یعنی انسان همه منظوره و آچار فرانسه و همه فن حریف و خودکفا و البته تنها و بی نیاز و درونگرا
وحید یعنی کسی که با مشورت گرفتن از یک دوست ، اما توسط خودش ، توانست بهترین روش درمان سریع آبسه ی دندان را یاد بگیرد و آبسه ی دندان خود را سریعا برطرف کرد !!!
وحید با کمک " کتیرا " ، آبسه ی شدید و دردناک دندان شکسته ی خودش را سریعا درمان کرد !!
البته او کتیرا را به قطعات کوچک تقسیم کرد و با انگشت دست ، هر قطعه را به بخشی از کام و سقف دهان خود فشار داد تا چسبید و بدین وسیله ، توانست آبسه ی درون فک بالایی و سینوس های اطراف دندان را تخلیه کند
او آب کتیرا را خورد و زنده ماند !!
البته بعد از انتشار این پست ، " کتیرا " هم قیمت با طلا خواهد شد !!
وحید سالها قبل ، از کتیرا و سدر ، برای شستن سرش در حمام استفاده می کرد . البته بعلاوه ی شامپو !
اما حالا با مشورت گرفتن از یک دوست ، توانست با همان کتیرا که قابل خوردن نیز می باشد ، آبسه ی دندان فک بالا و سینوس را سریعا برطرف کند !!
شما نیز همین کار را بکنید اما از مصرف بی رویه آنتی بیوتیک خودداری کنید زیرا باعث می شود که این آبسه ، همانند سنگ ، سفت شود .
بجای آنتی بیوتیک یا آب نمک ، یا نشاسته ، فقط از" کتیرا " بعنوان ابزار تخلیه آبسه دندان و درمان ورم شدید لثه ، استفاده کنید .
کتیرا از مغازه های عطاری ، قابل خرید است .
این است مزیت وحید بودن و تنها بودن !!
هرکس وحید و تنها شود ، خودساخته و خودکفا می شود
وحید یعنی کسی که بهترین روش احیای قلبی را در همین وبلاگ به مردم یاد داد و خودش نیز هر روز قلب خودش را احیا می کند و هرگز قفسه ی سینه ی خودش و سایر بیماران قلبی را به بهانه ی احیا ، نمی شکند !!
او روش صحیح احیای بیماران قلبی و افراد سکته کرده را در همین وبلاگ آموزش داد
متاسفانه در بیمارستانها و خصوصا در اورژانس ، قفسه ی سینه ی بیماران را می شکنند و مردم را به قتل می رسانند آنوقت خیال می کنند می توانند مرده را زنده کنند !!
این است ارمغان طب مدرن غربی !!
در طب سنتی ، شما فقط با نوک انگشت و خیلی آرام، یکی دوبار قفسه سینه ی خودتان یا بیمار را به اندازه ی فقط یک سانتی متر ( نه بیشتر ) فشار می دهید و سپس رها می کنید و تنفس طبیعی ( روی خودتان ) یا تنفس مصنوعی ( روی بیمار ) انجام می دهید تا خودتان از خطر ایست قلبی نجات یابید یا بیمار به هوش آید .
در طب سنتی ، هرگز تمام هیکل شان را روی قفسه سینه بیمار فشار نمی دهند تا دنده هایش نشکند و نمیرد .
طب هم طب سنتی و قدیمی
خاک بر سر طب مدرن و این نتایج مفتضحانه اش
وحید یعنی خودکافی و خودمختار و آچار فرانسه و درونگرا و کسی که از تنهایی لذت می برد
بله ، وحید یعنی چنین انسان همه کاره ی همه منظوره ای .
اما محمد که این چیزها را درک نمی کرد و به شدت برونگرا و جاه طلب و قلدر و دیکتاتور و ریاست طلب و سوداگر و بی هنر و عقده ای بود و هیچکس او را تحویل نمی گرفت و به او اعتنا نمی کرد ، از لغت وحید بعنوان متلک و گوشه و کنایه و تیکه پراندن و مسخره کردن ولید بن مغیره ، در سوره مدثر استفاده می کند !!
زیرا در مقابل هوش سرشار ولید بن مغیره ، عاجز شد .
این نفرین ها در سوره مدثر و سایر آیات قرآن یعنی اینکه محمد فهمید که حنایش برای مردم مکه ، هیچ رنگی ندارد .
لذا ادامه می دهد :
آیه 12 سوره مدثر :
و جعلت له مالا ممدودا
من ( خدا) برای او ( ولید بن مغیره ی باهوش و خودکفا و ثروتمند ) ، مال و ثروت فراوان قرار دادم !!!
شروع منت گذاری از طرف خدا ( یعنی از طرف محمد )
دقت کنید :
(( در تمام قرآن ، منظور از ا... ، شخص محمد می باشد)).
یعنی محمد ، به جای خدا ، حرف می زند و آیه نازل می کند !!
یعنی محمد آیاتی را که از بازنویسی نوشته های دیگران ساخته است را به خیال خودش به خورد مردم می دهد غافل از اینکه انها از قبل، شبیه به آیات قرآن را دیده بودند و از حفظ بودند لذا هرگز از این پیامبر دروغین و بی معجزه و کپی کار و سارق آثار ادبی دیگران ، هیچ ادعایی را قبول نکردند
ا... ، نام بزرگترین بت مکه بود که از بس بزرگ و سنگین بود نتوانستند آنرا روی پشت بام کعبه قرار دهند لذا آنرا در قسمت خلاف جهت مقام ابراهیم قرار دادند !!!
اله یعنی معبود
ا... ، یعنی ال اله یعنی آن معبود خاص مورد نظر محمد
ا... یعنی خدای ساختگی و توهمی درون ذهن محمد که برگرفته از نام بزرگترین بت مکه بوده است .
رحمن نیز نام یکی از بت های معروف عربستان قبل از اسلام بود و سازنده ی این بت مدعی بود که با فرشته ای به نام جبرئیل در ارتباط است !!
آیه قرآن :
قل ادعوا... او الرحمن
ای محمد ، به مردم بگو خدا را با نام ا... یا رحمن ، صدا بزنند !!!
نکته :
برخی ها اخیرا ادعا کرده اند که در نتایج باستان شناسی در کشور عربستان ، هیچ اثری از بت و بت پرستی یافت نشده است و مردم عصر جاهلیت عرب ، خدایان اعراب جاهلیت را فقط به شکل نقش و نگار و حکاکی بر روی تخت های خالی ، حک می می کردند و از این خدایان فقط بعنوان واسطه و شفیع استفاده می کردند و آنها خدای واحد را می پرستیدند و همگی یهودی و یکتا پرست بودند !!
پاسخ به این شبهه ی جدید و جالب :
خب معلوم است که هیچ بتی یافت نشود و عربستان ، خالی از هر نوع بت بوده باشد !
زیرا دولت عربستان سعودی ، از قرن ها پیش ، اجازه ی ورود باستان شناسان را به کشورخود نمی داد و مرزها را بسته بود و وقت می خرید تا فرصت کافی برای نابودسازی تمام بت ها را بدست آورد.
بعد از آنکه دولت عربستان سعودی ، تمام بت های عرب جاهلیت صدر اسلام را بطور کامل معدوم و نابود کرد و تمام ردپاها را نیز از بین برد ، خطاب به باستان شناسان گفت :
حالا می توانید بیایید و از کشورعربستان بازدید کنید اما بدانید ما هرگز بت نمی پرستیدیم و حتی قبل از محمد نیز ، یکتاپرست بودیم و ا... را می پرستیدیم !
امان از این آل سعود ناقلا و زیرک !!!
ادامه ی تفسیر سوره مدثر :
آیه 13 :
و بنین و شهودا
و پسران و شاهدان برای او آفریدیم !!
نکته : شاهد یعنی پسر زیبا !!!
شاهدبازی در ادبیات
این نام یک کتاب ممنوعه است !!
شاهدبازی یعنی همجنس بازی با یک پسر زیبا که در تمام کشورها از جمله عربستان و یونان و روم ، مرسوم بوده است !!
آیه 14 سوره مدثر :
ومهدت له تمهیدا
و من تمام تمهیدات و مقدمات و لوازم زندگی و اسباب رفاه و آسایش را برای او فراهم کردم .
( دروغ بزرگ . زیرا ولید بن مغیره از بزرگان قریش بود و قبل از تولد پیامبر ، رئیس قبیله قریش و داناترین شخص قریش و بسیار بسیار ثروتمند بود. او حتی از ابوسفیان نیز با نفوذتر و قویتر و زیرک تر و ثروتمندتر بود )
ولید بن مغیره کسی بود که حتی ابوسفیان و ابوجهل و ابولهب و سایر بزرگان قریش ، در تمام مسائل مادی و معنوی به او رجوع می کردند و از ایده های او استفاده می نمودند زیرا یک انسان خودکافی و خودساخته و تاجر موفق و باهوش و باسواد بود .
ثروت ولید بن مغیره ، کاملا به زیرکی و درایت خودش ربط داشت نه اینکه از آسمان برایش ثروت ببارد !!
آیه 15 سوره مدثر :
ثم یطمع ان ازید
سپس ولید بن مغیره با وجود اینهمه ثروت و سواد و هوش فراوان ، بازهم طمع کرد که من ( خدا ) ، بیشتر به او بدهم و ناسپاسی و کفران نعمت کرد !!
از اینجا به بعد ، نفرین ها و تهدیدات خدا ( یعنی شخص محمد ) شروع می شود !!
آیه 16 سوره مدثر :
کلا انه کان لایاتنا عنیدا
هرگز چنین نخواهد شد ! مسلما او نسبت به آیات ما ( یعنی کپی برداری های شخص محمد ) دشمنی ورزید ( زیرا می دانست تمام اینها ، کپی از روی منابع قدیمی هستند و کلام خدا نیستند !! )
آیه 17 سوره مدثر :
به زودی ( حالا معلوم نیست چه زمانی ؟؟؟!! شاید منظور محمد از " به زودی " در کل قرآن ، یعنی در "عالم برزخ" . زیرا قیامت هنوز از راه نرسیده است . ) او را مجبور خواهم کرد که از قله ی زندگی ( کوه بسیار بلند و مرتفع که در عالم برزخ ، کافران از آن بالا می روند . شبیه به همان کوه رنگی که در " انیمیشن دیجیمون " دیدیم !! ) بالا برود سپس او را از نوک کوه به پایین می اندازم اما او هرگز صدمه نمی بیند و مجددا باید کوهپیمایی کند !!!
دقت کنید که گوینده ی این آیات ، فقط یک نفر است . یعنی خود خدا . یا شاید خود محمد .
این جزو استثنائات درون قران است که خدا از ضمیر اول شخص مفرد ( من ) استفاده می کند .
در 99 درصد آیات قرآن ، خدا ( محمد ) از ضمیر یا فعل اول شخص جمع ( ما ) استفاده می کند .
منظور از ما یعنی من ( محمد ) و دوستانم ( سلمان فارسی و علی بن ابی طالب و ابوبکر و عمربن خطاب و ... و سایر کاتبان و البته مخترعین قرآن !! )
فقط در اینجا و در آیات مربوط به بعثت حضرت موسی ، خداوند ( محمد ) از ضمیر یا فعل اول شخص مفرد استفاده می نماید !!
مثال :
اننی انا ا... لا اله الا انا
یا
انا رب العالمین
در سایر آیات قرآن ، خداوند ( محمد ) از ضمیر یا فعل اول شخص جمع ( ما ) استفاده می کند !!!
شروع دلیل نفرین های محمد علیه یک انسان باهوش به نام ولید بن مغیره که مچ پیامبر اسلام را باز کرد و او را رسوا کرد و ثابت کرد که قرآن ، کلام خدا نیست بلکه کلام بشر است :
آیه 18 سوره مدثر :
انه فکر و قدر
مسلما او یعنی ولید بن مغیر ، در پاسخ به درخواست ابوجهل ، به خانه اش رفت و خلوت گزید و بسیار فکر کرد و از مغزش بخوبی استفاده کرد و اندازه گیری کرد
نکته بسیار مهم :
این یعنی اینکه دین اسلام و شخص محمد ، با هرگونه تعقل و اندیشه ، کاملا مخالف است و انسان را به جمود فکری مبتلا می کند !!
اندازه گیری کرد یعنی اینکه آیات قرآن را با نوشتارهای قدیمی از جمله تورات و انجیل و اوستا و اشعار ارمیا و اشعار عرب جاهلیت و سایر منابع ، مقایسه کرد و اندازه گیری نمود
دقت کنید :
امام جعفر صادق می فرماید :
قیاس و مقایسه ، دین را نابود می کند . اولین کسی که قیاس و مقایسه کرد . ابلیس بود که خودش را با آدم مقایسه کرد !!
همین حدیث ، خودش یک نوع قیاس و مقایسه است .
و البته همین حدیث نیز نوعی دشمنی با تفکر و اندیشه ی آزاد و قیاس و مقایسه است .
یعنی خود امام صادق نیز ، ناخواسته به قیاس و مقایسه افتاده است اما خودش خبر نداشته است !!!
اصولا دین اسلام ، بزرگترین دشمن عقل و منطق و تفکر و قیاس و اندازه گیری و آزمایش و تحقیق و پژوهش و علم و دانش و آزادی و آزادگی می باشد و فقط براساس جمود فکری و استبداد مذهبی و دیکتاتوری بنا شده است .
قیاس و اندازه گیری و تفکر کار بسیار خوبی است و موجب رشد فکری می شود
یعنی همین کاری که من در همین پست انجام می دهم !!
به همین دلیل است که من اصرار دارم تمام احادیث و روایات دین اسلام را دور بریزید و خودتان را نجات دهید
شروع نفرین های محمد علیه ولید بن مغیره و به جرم استفاده از عقل و محاسبه و مقایسات علمی و صحیح :
آیه 19 سوره مدثر :
فقتل کیف قدر
پس مرگ بر ولید بن مغیره که اینقدر دقیق محاسبه کرد و از عقل و تفکر و قیاس که ابزار رشد انسان هستند استفاده کرد و مرا رسوا و بی آبرو کرد و ثابت کرد که قرآن ، کلام خدا نیست !!
تکرار نفرین به سبک پیرزن ها :
ثم قتل کیف قدر
بازهم مرگ بر ولید که چگونه اینقدر دقیق محاسبه کرد و ما را بی آبرو کرد !!!
آیه 20 سوره مدثر :
ثم نظر
سپس به این محاسبات و قیاسهای خود ، یک نگاه کلی و نظر اجمالی انداخت تا خدای ناکرده ، به محمد تهمت نزده باشد و حرف حق را زده باشد !!
آیه 22 سوره مدثر :
ثم عبس و بسر
سپس ولید اخم کرد و مثل انسانهای عاقل و دوراندیش ، عبوس شد و با هیجان و شوق و ذوق بابت این کشف بزرگ ، عجله کرد تا هرچه سریعتر به قریش بگوید که قرآن کلام خدا نیست و محمد به خدا افترا و تهمت زده است .
آیه 23 سوره مدثر :
ثم ادبر و استکبر
سپس ولید بن مغیره به این توهمات و خزعبلات ذهن محمد و کپی برداری های جناب محمد و سرقت ادبی محمد از آثار دیگران ، پشت کرد و مثل روشنفکرها و کاشفان و حل کنندگان یک معمای بزرگ ، دچار خودشیفتگی و تکبر شد !!
آیه 24 سوره مدثر :
فقال ان هذا الا سحر یوثر
پس ولید رو به ابوجهل و سایر بزرگان قریش کرد و گفت :
( این قرآن محمد چیزی نیست بجز یک سحر و جادوی موثر که از شدت زیبایی ، انسان را تحت تاثیر قرار می دهد طوریکه انسان خیال می کند ، قرآن سحر نیست بلکه کلام خدا می باشد !!! )
اوج هوشمندی و زیرکی یک زبان شناس و نابغه در 1400 سال پیش در میان اعراب بادیه نشین را در همین شخص ولید بن مغیره ، ببینید و تعجب کنید !!
ولید بن مغیره بحدی باهوش و زیرک و با سواد و دنیا دیده و با تجربه وعاقل بود که توانست به اندازه ی کل قبیله ی قریش ، ثابت کند که محمد ، به خدا افترا بسته و کلامش ، کلام انسان است اما بگونه ای است که انسان را مدهوش می کند و تحت تاثیر قرار می دهد و انسان بکلی یادش می رود که اینها کلام انسان هستند !!
نکته ی جالب :
یکی از توصیه های مرحوم استاد عبدالباسط به مردم این بود :
(( قرآن را طوری تلاوت کنید که شنونده ، تحت تاثیر قرار بگیرد! یعنی میخکوب شود ! ))
جالب اینکه استاد عبدالباسط ، تنها قاری جهان است که قرآن را به معنای واقعی کلمه طوری تلاوت می کند که انسان بدون آنکه معنای آیات قرآن را بفهمد ، ناخواسته تحت تاثیر صدای بسیار زیبا و جذاب و آسمانی عبدالباسط ، قرار گرفته و مثل چوب ، خشک می شود و نفس هایش به شماره می افتد و قلبش مثل مسلسل می زند و بدنش منقبض و سفت می شود و مو بر بدنش ، سیخ می شود .
کافیست تلاوت مدثر- قیامت استاد عبدالباسط یا تلاوت مریم- تکویر ایشان را گوش کنید تا مثل چوب ، خشک شوید و به مجسمه تبدیل شوید !!!
این دو شاهکار استاد عبدالباسط را از همین وبلاگ ، دانلود کنید و گوش دهید و به مجسمه تبدیل شوید !!
آیه 25 سوره مدثر :
ان هذا الا قول البشر
این قرآن ، چیزی بجز گفتار بشر ( انسان) نیست !!
خلاص .
تیر خلاص ولید بن مغیره بر پیشانی محمد امی ( محمد کپی کار و سارق آثار ادبی انسانهای گذشته ) !!!
تمام شد رفت !!
پاسخ محمد به ولید و البته از قول خدا :
ساصلیه سقر
به زودی ( یعنی در عالم برزخ ) او را به جرم تفکر و تعقل و اندیشه و قیاس و انجام یک کار علمی و تحقیقاتی و نجات دادن مردم از شر افکار پریشان محمد و اثبات دروغهایش ، به آتش جهنم می اندازم !!
یعنی من محمد بن عبدا... پیامبر دروغین اسلام ، حالا که رسوا شدم و حنایم دیگه برای مردم ، رنگی ندارد ، به زودی او را تیکه تیکه می کنم تا جرات نکند ، بیش از این علیه من سخنرانی کند و مرا به سرقت ادبی ، متهم نماید !!!
یا سوره همزه
ویل لکل همزه لمزه
وای بر هر عیبجوی طعنه زننده و مسخره کننده !!
ظاهرا ، این آیه خطاب به تمام کسانی است که مردم را مسخره می کنند
اما درواقع ، این نیز نوعی نفرین شخص محمد برعلیه شخص ولید بن مغیره است
یا سوره ابی لهب :
تبت یدا ابی لهب و تب
هردو دست ابی لهب ، قطع شوند و البته قطع شدند ( در عالم خیال و توهم جناب محمد !!)
این نفرین کردن علیه انسان ، کار چه کسی است ؟؟
کار خداوند است یا کار یک انسان درمانده و خسته که هرکار می کند نمی تواند ثابت کند که پیامبر است و بر او وحی نازل می شود زیرا از بدشانسی اش ، هیچ فرشته ای بر او نازل نمی شود و او هیچ معجزه ای ندارد؟؟؟؟!!!
حتی شق القمر نیز که یکی از معجزاتش بود ، تو زرد از کار در آمد و مشخص شد که شق القمر ، یک شهر جاهلی است !!
ذنت الساعت و انشق القمر - شعر عرب جاهلیت .
اقتربت الساعت و انشق القمر - آیه اول سوره قمر
.....
.....
.....
.....
فنادو صاحبهم فتعالی فعقر - آیه 29 سوره قمر
انا ارسلنا علیهم صیحه واحده فکانو کهشیم المحتظر
آیه 31 سوه قمر
+
+
مابقی تشابهات بین سوره قمر و شعر عرب جاهلی را در فایل تصویری در پست قبلی ، مشاهده نمایید .
+
+
آیه ی دیگری از یک جای قرآن !!:
لعمرک یا محمد !!
به جان تو قسم ای محمد !!!
آیا خدا می آید مثل یک انسان روی زمین کنار پیامبر می نشیند و دم گوش پیامبر می گوید :
پیامبر به جان تو که نباشد به مرگ من !!! ، این مردم مکه حرفهای تو را باور نمی کنند !!!
آیا خدا از حالت خداوندی عدول کرده و به یک انسان تبدیل شده و روی شن های اطراف مکه می نشیند و دم گوش پیامبر ، چنین حرفی را می زند ؟؟؟؟!!!
دلیل بعدی :
سوره اسرا - بنی اسراییل :
آیه ی اول این سوره چنین می گوید :
پاک و منزه است آن خدایی که بنده اش ( موسی کلیم ا... ) را شبانه از مصر به فلسطین ، آورد !!
سپس این آیه بدین شکل توسط محمد تحریف می شود :
پاک و منزه است آن خدایی که بنده اش ( کدام بنده ؟؟؟ موسی یا محمد ؟؟؟ ) را شبانه از مسجد الحرام به مسجد الاقصی ( بیت المعمور یا مسجد تخیلی در عرش الهی ) به صورت عمودی از زمین به آسمان ، حرکت می دهد !!
جالب اینکه همه خیال می کنند که معراج پیامبر اسلام از مکه به بیت المقدس ( اورشلیم واقع در فلسطین ) رخ داده است . اما این تصور کاملا اشتباه است و بخشی از تبلیغات بنی امیه می باشد . البته تبلیغ از عظمت پیامبر اسلام در مقابل حضرت زرتشت پیامبر ما ایرانی ها .
که مثلا بگویند پیامبر شما ایرانی ها آنقدرها هم مقام بالایی نداشت که اگر داشت همچون پیامبر ما مسلمان ها از زمین به بیت المقدس که توسط پادشاه شما یعنی کوروش آباد شد ، مهاجرت کرد و سپس از روی دیوار ندبه در مسجد الاقصی اصلی و اوریجینال که گنبدش سبز زیتونی تیره مایل به سیاه است و هرگز در تلویزیون ایران دیده نمی شود و بجایش مسجد طلایی رنگ قبه الصخره نمایش داده می شود ، به سمت آسمان و بیت المعمور رفت !!!
قابل توجه مردم ایران :
این مسجد الاقصی که تلویزیون ایران به شما نشان می دهد ، مسجد الاقصی نیست بلکه درواقع یک تخته سنگ بوده که به قول آیت ا.... دستغیب ، در زمان پیامبر ، بین زمین و آسمان ، معلق بوده و پیامبر با کمک این سنگ معلق ، به آسمان معراج می کند ،، و الان ( یعنی دهه 1360 هجری شمسی ) ، محاذی زمین شده و به زمین وصل شده است !!!
این مطلب را در کودکی در یکی از کتابهای شهید دستغیب ، مشاهده کردم !!
این مسجد با گنبد زرد طلایی را دقیقا روی همین سنگ ، بنا کرده اند و هرگز مسجد الاقصی نیست بلکه قبه الصخره است
بهرحال این هرگز مسجد الاقصی نیست بلکه قبه الصخره است .
مسجد الاقصی واقعی و اوریجینال ، حدود صد متر آنطرف تر و خارج از کادر دوربین صدا و سیمای میلی ایران است !!
یعنی داخل کادر دوربین صدا و سیمای میلی ، جا نمی شود و از کادر دوربین بیرون می زند !!!
زیرا مسجد الاقصی اصلی و اوریجینال ، توسط یک نفر اروپایی تبعه ی استرالیا ، آتش زده شد و از آن زمان ( کدام زمان ؟؟ ) تا حالا آنرا تعمیر نکرده اند و دیوارهایش کماکان سوخته و سیاه شده اند و این اصلا نمای زیبایی ندارد تا به چشم آید و تبلیغ شود !!
لذا صدا و سیمای میلی ایران ، بجای مسجد الاقصی اصلی که دیوار توبه دارد و محل نیایش یهودیان است ، قبه الصخره را که حدود صد متر آنطرف تر قرار دارد ، به عنوان مسجد الاقصی به شما مردم ایران نشان می دهد !!!
فاصله ی بین این دو مسجد الاقصی ( مسجد الاقصی واقعی با گنبد سبز زیتونی و دیوارهای سیاه و مسجد الاقصی تقلبی و جعلی یا گنبد زرد زیبای طلایی ) ، یک چیز بوده است :
معبد سلیمان ( معبد و کاخ زیبای حضرت سلیمان )
سال 2025 میلادی یعنی امسال ، قرار است طبق یکی از آیات قرآن رابسو ( قرآنی که از پست قبلی قابل دانلود است ) سال رونمایی از هیکل سلیمان یا معبد سوم سلیمان است !!
نکته :
فرقان الحق ، توسط مسیحیان تندرو و افراطی ( احتمالا مسیحیان دروزی و یاران باوفای سفیانی واقعی در لبنان ) نوشته شده است .
اما قرآن رابسو توسط یهودیان خونسرد و باهوش نوشته شده است و با بسم ا... الرحمن الرحیم شروع می شود !!!
جالب است که یهودیان همیشه از مسیحیان و مسلمانان ، باهوشتر بوده اند .
آنها اشتباه نویسندگان فرقان الحق را مرتکب نشدند و هرگز عبارت بسم ا... الرحمن الرحیم را تحریف نکردند و از تثلیث و خدای سه گانه تبلیغ نکردند . زیرا :
یهودیان ، همانند ما مسلمانها ؛ به خدای واحد و یکتا و منحصر به فرد ، اعتقاد دارند و همانند ما مسلمانها ، موحد و یکتاپرست می باشند .
نویسندگان قرآن رابسو بسیار هوشمندانه رفتار کردند زیرا :
1- بسم ا.... الرحمن الرحیم را هرگز تحریف نکردند تا منتقدان مسلمان ، قرآن رابسو را به این سادگی نقد و تخریب نکنند .
2- صدق ا... العظیم را نیز دستکاری و تحریف نکردند.
تا اینجا کار ، تمام سوره های قرآن رابسو ، از لحاظ مقدمه و ماخره ، شباهت بسیار زیادی به سوره های قرآن محمد ( قرآن مسلمانان ) دارد .
هیچ اثری از شرک و تثلیث یعنی خدای سه گانه ( پدر - پسر - روح القدس ) در قرآن رابسو دیده نمی شود.
بنابراین ، آن ایرادی که مسلمانان بر فرقان الحق گرفتند تا اینجای کار ، بر قرآن رابسو نمی گیرند .
یعنی قرآن رابسو ، همانند قرآن ما مسلمانان ، یک قرآن تک خدایی و موحدانه است و اثری از شرک در آن دیده نمی شود
2- شباهت فراوان برخی از آیات قرآن رابسو به برخی از آیات قرآن مسلمانان .
3- تفسیر برخی از آیات قرآن مسلمانان در برخی از آیات قرآن رابسو .
مثل شرح ماجرای ازدواج های مکرر جناب پیامبر اسلام و مشکلات ایشان در برقراری عدالت بین اینهمه زن زیبا و جوان و تعدادی زن پیر و مسن و البته مشکلات ایشان با شخص عایشه !!
4- استفاده از آیات بسیار کوتاه در تمام سوره ها .
گویا نویسندگان قرآن رابسو ، رعایت حال افراد کم نفس را کرده اند و می دانستند که هرکسی نمی تواند یک آیه هفت خطی را با یک نفس بخواند .
( همه که استاد طبلاوی یا استاد عبدالباسط یا استاد سعید مسلم نیستند که بتوانند هفت تا هشت خط آیه قرآن را بدون مشکل ، با یک نفس بخوانند !!)
بهرحال ، نویسندگان قرآن رابسو با انصاف بوده و رعایت حال مردم را کرده و از کمترین تعداد کلمات برای ساخت آیات این قرآن استفاده کردند تا افراد کم نفس نیز بتوانند براحتی این قرآن را تلاوت کنند و نفس کم نیاورند .
من دیشب طی یک آزمایش توانستم چندین آیه ی کوتاه از قرآن رابسو را با یک نفس تلاوت کنم !!
زیرا من یک آدم کم نفس هستم زیرا همانطور که در پستهای قبلی گفتم ، من مجروح شیمیایی هستم و ریه هایم عفونت کرده و نمی توانم نفس عمیق بکشم لذا نفس کم می آورم .
من دروغ نگفتم و واقعا نفس کم می آورم و خیلی زود خسته می شوم .
بنابراین تلاوت قرآن رابسو برای من ، بسیار ساده تر و آسانتر از قرآن محمد است !
سایر امتیازات قرآن رابسو :
قرآن رابسو به شدت بروز است و مثلا در مورد دونالد ترامپ و مسئله ی مهاجرت اجباری فلسطینیان به مصر را به زبان آورده است!!!
همچنین سوره ای بنام کورونا دارد .
عجیب است که قرآن رابسو مدعی است که ما ( یهودیان ) ، واکسن کرونا را ساختیم و هرکس که این واکسن را نزده باشد ، به عذاب الهی دچار می شود !!!!
امتیاز بعدی :
رعایت کامل سجع و قافیه در تمام آیات یک سوره و انسجام و جمله بندی در آیات ماقبل و مابعد
برخلاف قرآن محمد ، که در آن ، اصل جمله بندی رعایت نشده و هر آیه به آیات ماقبل و مابعد ، هیچ ارتباط منطقی ندارد و برخی آیات مثل آیات مربوط به تکمیل دین و عید غدیر ، بصورت پس و پیش آمده اند ، در قرآن رابسو ، جمله بندی رعایت شده و هر آیه ، با آیات ماقبل و مابعد ، ارتباط دارد .
بنابراین هیچگونه گسستگی و گسل و شکاف و عدم انسجام ، در آیات قرآن رابسو دیده نمی شود و از لحاظ علم نحو و گرامر و سینتاکس ، قرآن رابسو به مراتب بهتر و کاملتر از قرآن محمد است !
عدم نیاز به تفسیر و حتی ترجمه :
قرآن رابسو به حدی ساده و قابل فهم است که هیچ نیازی به تفسیر و حتی ترجمه ندارد !!
من عرب نیستم اما توانستم دو سوم سوره های این قرآن جدید را بفهمم !!
من صدها تفسیر قرآن را تا به امروز دانلود کردم و مطالعه نمودم اما هیچکدام از این تفاسیر قرآن ، نتوانستند معمای قرآن و محمد و جبرئیل و ستاره طارق و سایر چیزهای رمزی و معمایی را برای من ، رمزگشایی کنند .
تفسیر المیزان علامه طباطبایی را در همین وبلاگ و در پستهای " اسرار جهان " آپلود کردم .
خودم این تفسیر قرآن به قرآن را مطالعه کردم اما دیدم حتی علامه طباطبایی نیز از تفسیر عبارت هایی همچون " طارق " و " النجم الثاقب " ، عاجز شده است و دست آخر مدعی شده که تمام ستارگان آسمان ، درخشان هستند !!
این یعنی از نظر ایشان ، تمام ستارگان آسمان ، به صرف درخشندگی ، طارق هستند !!!!!!!
در حالیکه طارق ، یک ستاره ی کاملا خاص و ویژه و مرموز است و درخشنده نیست بلکه سوراخ کننده است .
دقیقا مثل گلوله ی ثاقب اسلحه ی کلاش
طارق یعنی کوبنده و ضربه زننده .
النجم الثاقب یعنی آن ستاره ی سوراخ کننده ی خاص و مد نظر خداوند .
نتیجه :
طارق و النجم الثاقب یعنی ستاره نوترونی یا تپ اختر یا پولسار
سوال :
اما در زمان پیامبر که هیچکس از وجود ستاره نوترونی خبر نداشت ، پس پیامبر اسلام ، این ستاره طارق را چگونه برای کفار مکه و مسلمانان مدینه ، تفسیر و رمزگشایی کرده است
؟
جواب:
پیامبر اسلام و امامان معصوم ، همگی مدعی شدند که منظور از ستاره طارق ، سیاه زحل یا سیاره زهره است !!!
البته طبعا سیاره زحل چندان درخشان نیست ولی شاید در عصر پیامبر اسلام ، سیاره زحل به درخشندگی سیاره زهره و حتی درخشنده تر بوده است !!!
اما حقیقت یک چیز دیگر است :
داستان شهادت حضرت یحیی توسط یهودیان و ظهور ستاره طارق را در ابتدای این پست ، از زبان حضرت ارمیا خطاب به بخت النصر ، بیان کردم !!
خب !
حالا سوال اصلی این است :
ستاره طارق که در هنگام شهادت حضرت یحیی و حمله ی بخت النصر و ظهور حضرت ارمیا ، در آسمان پیدا شد دقیقا چی بود ؟؟؟
جواب :
این ستاره را در زمان تولد حضرت عیسی نیز در آسمان دیدند .
یعنی دانشمندان ایرانی که شخصیت حضرت عیسی را برای فریب امپراتوری روم و تقویت یهودیان فلسطین ، ساختند ، با الهام از ستاره ی دنباله دار موجود در تمدن سومر ، مدعی شدند که آنها نیز یک ستاره دنباله دار دیده اند که نشان از ظهور منجی عالم بشریت دارد .
این منجی چه کسی بود ؟؟
خب معلوم است دیگر . حضرت عیسی .
عیسی که بود ؟؟
عیسی یک ایرانی باهوش بود که توسط امپراتوری ایران باستان ، تعلیم دید . پزشکی را در ایران و علوم غریبه و سحر و جادو را در هندوستان فرا گرفت و افراد مصروع را که بیهوش می شدند به هوش می آورد .
مردم ساده لوح و کم عقل فلسطین که هنوز تفاوت بین یک مصروع ( بیمار مبتلا به بیماری صرع که کاملا بیهوش شده است ) و میت ( انسان مرده که روح ندارد ) را تشخیص نمی دادند و بیماران مصروع را به خیال اینکه مرده اند ، زنده به گور می کردند ، با مشاهده ی این صحنه که عیسی توانسته است این افراد به ظاهر مرده ( و درواقع بیهوش شده ) را زنده کند ، ادعا کردند که عیسی می تواند مردگان را زنده کند !!!
البته مردم فلسطین ، همین حالا نیز بسیار کم هوش هستند و بسیاری از چیزها را نمی فهمند .
مردم فلسطین تا همین دیروز ، حتی لبنان را نیز نمی شناختند و خیال می کردند که دنیا در فلسطین خلاصه می شود !!!
یعنی فقط نوک دماغشان را می دیدند
بگذریم ...
سوال :
اما ستاره ی طارق و همچنین آیه ی بیگ بنگ ثابت می کند که قرآن ، کلام خدا و معجزه است .
جواب :
متاسفانه خیر . ستاره ی طارق در قرآن محمد ( قرآن ما مسلمانها ) ، برگرفته از ستاره ی دنباله دار در عصر ارمیا و بخت النصر و اشعار حماسی ارمیا می باشد .
یعنی اشعار حماسی ارمیا که در آن به ستاره ی دنباله دار درخشان اشاره شده است ، بعدا توسط محمد به سوره طارق و سوره تکویر ، تبدیل شدند !!!
اگر به سوره طارق دقت کنید ، متوجه می شوید که هیچ ارتباط معنایی بین آیات اول تا سوم این سوره ، با آیه ی چهارم و سایر آیات وجود ندارد !!
همین موضوع باعث شد احد رستمی ادعا کند که ستاره طارق هیچ ربطی به ظهور امام زمان ندارد و سوره طارق فقط به روز قیامت ربط دارد
خب طفلکی احد رستمی حق دارد که با عقاید من مخالفت کند زیرا این نیز یکی از شاهکارهای محمد است که نام این سوره را طارق گذاشته است در حالیکه فقط سه آیه ی اول این سوره به طارق اشاره دارد و از آیه چهارم ، باز هم شاهد عدم انسجام و البته گسیختگی و شکاف و گسل هستیم !!
یعنی بازهم مثل همیشه ، جناب محمد ، به بیراهه رفته و به جاده خاکی می زند و اصل موضوع یعنی طارق را به کلی فراموش می کند و هیچ توضیح دقیقی در مورد طارق نمی دهد .
یعنی فراموش می کند که بگوید این طارق دقیقا چیست و بازهم همان شعارهای همیشگی اش را می سراید !!!
اصلا چه ارتباطی بین طارق که یک پدیده ی نجومی است با اصل آفرینش انسان ( خلق من ما دافق ) ، وجود دارد ؟؟؟؟
هیچ ربطی وجود ندارد !!
محمد ، هیچ توضیحی در مورد طارق و نجم ثاقب نمی دهد و مجددا همان حرفهای تکراری و همیشگی را بازهم به زبان می آورد.
آیا خدا چنین مشکلی در بیان دارد و به جاده ی خاکی می زند و یک سوره ی پر از شکاف و گسل نازل می کند ؟؟؟
مسلما خیر .
کلام خدا باید آنقدر ساده و روان و دقیق باشد و جمله بندی در آن رعایت شده باشد که هیچ نیازی به تفسیر نداشته باشد .
بنابراین ، سوره طارق ثابت می کند که این سوره و سوره های مشابه ، بدلیل عدم رعایت جمله بندی و انسجام بین آیات ماقبل و مابعد ، کلام خدا نیستند.
یعنی لفظ طارق را نیز احتمالا باید در سایر اشعار عرب جاهلیت یا در اشعار ارمیای نبی (پیامبر بنی اسرائیل بعد از عیسی و یحیی ) ، کشف کرد
دیر یا زود ، دانشمندان، یک سر نخ دیگر به ما می دهند و ثابت می شود که طارق و سوره ی طارق، از کدام کتیبه تمدن سومر یا تمدن مصر باستان یا کتاب تنخ یا تورات یا انجیل یا اوستا یا اشعار عرب جاهلیت ، سردر آورده است !!!
علی الحساب ، شما ستاره طارق را همان ستاره نوترونی و پولسار و تپ اختر ، در نظر بگیرید تا ببینیم حقیقتا طارق ، چه نوع ستاره ای بوده است ؟؟؟
من هرگز ندیدم سیاره زحل یا سیاره زهره ، امواج الکترومغناطیسی به سمت زمین روانه کنند و به گسل های زلزله ، ضربه وارد کنند و موجب بروز زلزله شوند !!
سوال :
آیا همین که می گویی طارق ، امواج الکترومغناطیسی دارد و به گسل های زمین ضربه می زند و صدایش توسط دانشمندان ناسا ، ضبط شده است ، دلیل بر معجزه بودن قرآن نیست ؟؟؟
تو که قبلا مدعی بودی طارق و آیه ی بیگ بنگ و مخلوط نشدن آب شیرین و شور ، همگی معجزه هستند پس چه شده که یک دفعه کافر و بی دین شدی و زدی زیر همه چیز ؟؟؟
جواب :
الان هم می گویم تمام اینها معجزه هستند و هرگز زیر همه چیز نزده ام اما ...
اما ...
اما یک ابهام خیلی بزرگ در تمام قرآن وجود دارد :
سیاهچاله
در سرتاسر آیات قرآن ما مسلمانها ، بین سوره ها و همچنین بین آیات یک سوره ، شاهد یک شکاف و حفره ی بسیار بزرگ هستیم و البته شاهد صدها شکاف کوچک نیز هستیم .
من نام این شکاف ها و حفره ها را ، سیاهچاله می گذارم !!!
اینهمه شلختگی و گسل و حفره و شکاف و عدم رعایت جمله بندی ، در آیات قرآن و تکرار مکررات و تاکید فراوان روی حضرت موسی و قوم یهود و تکفیر کردن اعراب مکه و مدینه و اینهمه تناقض و ابهام در کلام قرآن و عدم ارتباط بین آیه ی اصلی هر سوره که معمولا آیه ی اول همان سوره است با مابقی آیات همان سوره ، فقط یک دلیل دارد :
قرآن در طول چندین سال و توسط افراد مختلف یعنی توسط انسانهای مختلف ، نوشته شده است
یک چیز دیگر :
تناقض بین سوره ی قدر که مدعی است کل قرآن بصورت ناگهانی در شب قدر بر محمد نازل شده است با مابقی سوره های قرآن که همگی ثابت می کنند که قرآن در طول بیش از 23 سال یعنی نزدیک به چندین قرن و به طور تدریجی و توسط انسانهای مختلف ، نوشته شده است ، یک حقیقت بزرگ را برای ما آشکار می کند :
سوره هایی همچون قدر ( نزول ناگهانی کل قرآن در شب قدر) و طارق ( ستاره عجیب و سوراخ کننده که فقط در برخی حوادث خاص ، ظهور می کند ) و آیه ی بیگ بنگ و سایر چیزهای به ظاهر معجزه ، هرگز توسط پیامبر نوشته نشده اند .
بلکه توسط افراد دیگری نوشته شده اند .
زیرا پیامبر هیچ توضیحی بر این به اصطلاح معجزات علمی ، نیاورده است .
یا مثلا سنگهای نشانه دار نازل شده بر قوم لوط ، که هنوز هم کشف نشدند و من مجبور شدم یک مشت سنگ رنگی و زیبا که خاصیت درمانی دارند و هیچ نقش و نشانه ای ندارند را در این وبلاگ و در اینستاگرام ، بعنوان سنگهای نشانه دار قوم لوط ، به خورد مردم دنیا بدهم !!!
یعنی چاره ای نداشتم .
زیرا در وبسایت رسمی بحرالمیت در اردن (محل سکونت قوم لوط ) ، هیچ چیزی بجز همین سنگهای زیبای درمانی ، دیده نشده است .
پس این سنگهای نشانه دار حقیقتا در کجا هستند ؟؟
چه کسی از وجود آنها خبر داشته است ؟؟
جواب :
نمی دانم !!
باور کنید اگر می دانستم در همین پست ، می گفتم
هنوز هم به دنبال کشف این معما هستم .
بدبختانه ما حتی یک سوره ی منسجم و کاملا علمی و دقیق در قرآن نداریم که تمام آیاتش ، حول یک محور واحد بگردند و از روی آثار انسانهای قدیمی و کتب قدیمی ، کپی برداری نشده باشد .
نکته :
سوره ی قدر در قرآن ، یک کپی از اشعار ارمیا می باشد که وعده ی نزول ناگهانی حضرت عیسی را به یهودیان می دهد !!!
نزول ناگهانی حضرت عیسی نه نزول ناگهانی کل قرآن در شب قدر !!
در تمام سوره های قرآن ، همان شعارهای همیشگی و تکراری را می بینید .
حتی در سوره ی یوسف نیز ، در دو آیه ی آخر سوره ، بازهم شاهد همان شعارهای تکراری محمد هستیم !!
البته تاکید فراوان قرآن به عربی بودنش نیز به این دلیل است که قرآن فقط به خط عربی نوشته شده است اما زبانش عربی نبوده و مردم مکه این واقعیت را می دانستند و حتی می دانستند که این سلمان فارسی است که بعنوان یک عجم و غیرعرب ، قرآن را به پیامبر اسلام یاد می دهد وحتی می نویسد !
همین تاکید مکرر روی اینکه قرآن عربی است یعنی اینکه زبان قرآن ،؛ عربی نبوده بلکه فقط خط آن عربی بوده است
زبان قرآن ،؛ زبان عجمی است .
قرآن تفسییری ناقص بر تورات است !!
جالب است که ماجرای بعثت حضرت موسی ، در چندین سوره ی مختلف قرآن ، با تمام جزئیاتش آمده است اما ماجرای بعثت خود محمد ، در هیچ سوره ای نیامده است !!!
سوره ی علق :
اقرا بسم ربک الذی خلق
ترجمه ی غلط و رایج :
بخوان بنام پروردگارت !!
سوال : چه چیزی را باید به نام پروردگارش می خواند ؟؟
آن چیز چرا در سوره ی علق ، مشخص نشد ؟؟
ترجمه ی صحیح :
بخوان نام پروردگارت را .
یعنی نام پروردگار را بخوان نه اینکه به نام پروردگارت ، یک چیز مجهول را بخوانی !!
اقرا ... ب یعنی بخوان
این ترجمه ی صحیح این آیه است که متاسفانه همه حتی صدا و سیما ، از این ترجمه کاملا بی خبر است .
ما ایرانی ها با اینهمه ادعا ، هنوز نمی توانیم آیه ی اقرا ب را به درستی ترجمه کنیم !!!
صدا و سیمای ایران نیز همیشه این اشتباه را تکرار می کند
سایر افعال درون قرآن و زبان عربی نیز همین حالت را دارند .
این حرف " ب " را باید به " فعل اصلی " وصل کرد تا در ترجمه دچار اشتباه نشویم .
اقرا ... ب ، روی هم ، یک کلمه محسوب می شود . یعنی فقط یک کلمه می باشد .
اقرا ... ب یعنی بخوان
خب حالا از بحث اصلی این پست ، به شدت دور شدم
این نیز از برکات قرآن است که منتقدان خود را دچار آشفتگی ذهنی می کند !!
در کتابهای ممنوعه از جمله ( کوروش و محمد ) و ( قرآن چه می گوید ) و ( آواز پر جبرئیل - که البته هنوز نتوانستم پیدایش کنم !!!) ، مکررا با تناقض ها و ابهامات درون قرآن روبرو می شوم .
منتقدان قرآن و محمد و اسلام ، هرگز بی سواد نیستند و اتفاقا سواد عربی شان بسیار قوی است .
اینها حقیقتا بر زبان و ادبیات عربی و علم زبان شناسی و تاریخ و باستان شناسی و جامعه شناسی ، تسلط کامل دارند
بنابراین ، آثار این افراد ، واقعیتهایی را به من و شما نشان می دهند که اگر قدری در مورد آنها تفکر کنیم ، می فهمیم که نه 1400 سال بلکه بالغ بر 12000 سال است که سر ما شیره مالیده اند و به اسم دین و مذهب و خلقت دروغین آدم و حوا ، داستان سرایی نموده و ما را به برده و غلام و البته به جمود فکری و تعصب مذهبی و صد البته به خشونت مذهبی و فرقه گرایی و جنگ و کشتار و برادر کشی ، تبدیل و وادار کرده اند.
سوال :
آیا این فرقان الحق و آن قرآن رابسو ، یک مشت چرندیات نیستند و نباید آنها را آتش زد ؟؟
جواب :
بله اینها هردو چرندیات و خزعبلات هستند و هیچ حقیقتی را آشکار نمی کنند و فقط بلدند قرآن و محمد و دین اسلام را تخریب کنند اما بلد نیستند بطور مثال ، ستاره طارق یا آیه بیگ بنگ یا صدها چیز عجیب درون قرآن را برای مخاطب ، رمزگشایی نمایند .
فرقان الحق توسط مسیحیان مشرک و تندرو و دو آتشه و احتمالا مسیحیان دروزی و فالانژهای لبنان و سپاهیان سفیانی ،، و قرآن رابسو توسط یهودیان افراطی و تندرو و دو آتشه و متعصیب و خطرناک طرفدار دولت آمریکا و دولت اسرائیل ، نوشته شده اند .
کاملا مشخص است که هیچکدام از این دو کتاب آشغال و بی مصرف ، نتوانسته اند معمای قرآن محمد ( قرآن مسلمانان ) را رمزگشایی کنند
فقط تا جای ممکن سعی کرده اند به دین اسلام و شخص محمد ، بد و بیراه بگویند
اینجاست که می گویم : دین و مذهب ، فقط یک اعتقاد و عقیده است و موجب بروز آتش جنگ و دشمنی و برادر کشی می شود .
تمام جنگهای تاریخ فقط در دو چیز خلاصه می شوند :
1- منابع طبیعی از جمله آب و سرزمین های حاصلخیز
2- اعتقادات مذهبی و دینی و تعصب و جمود فکری
بنظرم اگر ما مسلمانها ، حتی بصورت ظاهری هم که شده و حتی بصورت موقتی و برای حفظ منافع کشور و جلوگیری از جنگ و خونریزی ، کافر و بی دین شویم ، شاید بتوانیم به این جنگهای احمقانه ی ایدئولوژیک پایان دهیم و دنیا به مکانی بهتر برای زیستن تبدیل شود .
اگر این جنگهای مذهبی پایان یابند و صلح برقرار شود فقط یک چیز باقی می ماند :
اختلاف بر سر آب و منابع طبیعی و سرزمینهای حاصلخیز همچون کشورهای ایران و اوکران !!!
اینجا باید کاری کرد که تمام کشورها بطور مساوی و همزمان ، از آب و خاک حاصلخیز ( ایران و اوکراین ) استفاده کنند و عملا تمام این نوع جنگها ، به پایان برسند
من یک ایده و راهکار دارم !!!
ایده :
ایجاد حالت شطرنجی در مرز مشترک بین کشورها
مثلا کاری کنیم که کشورهای لبنان و اردن و سوریه و ایران و عراق و فلسطین و اسرائیل و عربستان ، بتوانند بصورت شطرنجی با کشور مصر ، همسایه دیوار به دیوار بشوند و از نعمتی پر برکت به نام کشور مصر ، بطور همزمان و مساوی بهره ببرند !!!
یعنی یک مرز شطرنجی بین مصر و این کشورها ایجاد کنیم تا این جنگها تمام شوند .
+
خب به بحث اصلی این پست برمی گردم و به این ابهام بزرگ یعن این کپی برداری ادیان از روی دست همدیگه و تناقض های درون قرآن و سایر کتب مذهبی ، پایان می دهم
اگر حال و حوصله داشتم ، سایر کتابهای ممنوعه را در پستهای بعدی آپلود می کنم.
آنوقت خودتان این کتابهای ممنوعه و غیرقانونی را دانلود و مطالعه کنید تا متوجه شوید که چرا تورات و انجیل و قرآن ، هرگز کتاب آسمانی و کلام خدا نیستند.
شاید اینطوری معمای معجزات علمی قرآن نیز حل شود !!
اگر بتوانید اشعار حماسی پیامبران بنی اسرائیل از جمله داوود و سلیمان و ارمیا را پیدا کنید ، شاید بتوانید با مقایسه ی بین این اشعار و آیات قرآن ، از ابهامات و تناقض ها و معجزات قرآن ، رمزگشایی و پرده برداری کنید .
البته از اشعار شعرای عرب جاهلیت نیز نباید غافل شد .
زیرا دستکم تعدادی از آیات سوره ی قمر ، از روی این اشعار ، اقتباس و الهام گرفته اند که این ثابت می کند ، لااقل سوره ی قمر ، کلام خدا نیست .
به پست مربوطه در همین وبلاگ رجوع کنید .
من توصیه می کنم که هم قرآن و هم اشعار جاهلیت و هم کتابهای تورات و انجیل و اوستا و کتابهای هند باستان و هم کتیبه های مصر باستان و تمدن جیرفت باستان را دانلود و مطالعه و با هم مقایسه کنید .
از این مقایسه ، می توانید به بسیاری از اسرار آفرینش دست یابید .
هرگز این کتابها را دور نریزید و پاره نکنید و آتش نزنید و از روی هارد کامپیوترتان حذف نکنید زیرا شانس یک رمزگشایی بسیار بزرگ تاریخی را از دست خواهید داد و با جهالت و شک و تردید ، از دنیا خواهید رفت .
اگر بدانید و بمیرید بهتر از آن است که نادانسته از دنیا بروید .
به یاد ابوریحان بیرونی
پایان
+
+
آپدیت !!
دلایل دیگری نیز در دست داشتم که بر اساس آیات درون خود قرآن ، می توان ثابت کرد که قرآن هرگز کلام خدا نیست بلکه کلام بشر است .
اما چون خسته شدم و مغزم دیگه کشش نداشت ، این پست را همینجا به پایان رساندم .
با مطالعه ی کتابهای ممنوعه و غیرقانونی ، خودتان شخصا می توانید بسیاری از اسرار و رموز قرآن را کشف کنید و به این نتیجه برسید که :
قرآن کلام انسان است و توسط انسان نوشته شده و هرگز وحی و کلام خدا ، نیست .
گول تبلیغات مسموم صدا و سیمای میلی ایران را نخورید .
این رسانه ی زرد و کثیف یعنی صدا و سیمای ایران را دور بریزید و فقط به کامپیوتر و کتابهای الکترونیکی رجوع کنید.
صدا و سیمای میلی ایران ، یک رسانه ی دروغگو و سانسورچی و مزدور و نان به نرخ روز خور است و حقیقت را وارونه می کند .
بنابراین برای خلاص شدن از این تردیدها ، کافیست تلویزیون را خاموش کنید و به کامپیوتر و فضای مجازی پناه ببرید و از منابع واقعی استفاده کنید .
هرگز کتاب نخرید
تا می توانید کتاب الکترونیکی رایگان ، دانلود کنید
دوران خرید و فروش کتابهای کاغذی و آسیب پذیر و سنگین و گران قیمت و کودن و عقب مانده ، به پایان رسیده است .
الان نوبت دانلود رایگان کتابهای رایگان الکترونیکی است
یعنی فایلهای PDF
دوران آینده ، عصر فناوری و هوش مصنوعی و کتاب الکترونیکی می باشد .
سعی کنید بروز باشید و این دو قرآن اخیر یعنی فرقان الحق و قرآن رابسو را هرگز دور نریزید و آتش نزنید و از روی هارد کامپیوترتان حذف نکنید زیرا اگر به هر دردی نخورند ، همانند قرآن محمد ( قرآن ما مسلمانها ) ، لاقل به درد تلاوت می خورند !!!
من که از تلاوت هر سه قرآن ( قرآن محمد و فرقان الحق و قرآن رابسو ) لذت می برم !!
اگر عمری باشد ، سایر تناقض ها و معماهای درون قرآن محمد را در پست های بعدی ، شرح خواهم داد .
+
+
در مورد درمان آبسه دندان و ورم دردناک لثه با کمک کتیرا ، براساس تجربه ی شخصی خودم مطلب نوشتم و عین واقعیت را گفتم .
قصد داشتم این مشکل رایج و دردناک دندانپزشکی را به ساده ترین روش ، حل کنم و خدمتی هرچند ناچیز به مردم کرده باشم .
در مورد قرآن نیز هیچ غرض و بیماری در کار نیست و من فقط براساس شواهد و مدارک و اسناد و تفکرات و اندیشه های خودم و کتابهای واقعی و علمی ، مطلب نوشتم .
وگرنه من هیچ دشمنی و پدرکشتگی با دین اسلام و شخص محمد و کتاب قرآن ندارم .
والسلام