به نام خدا



حرف حق تلخ است



اگر شما یک نگاه اجمالی به تمام آرشیو این وبلاگ و سایر وبلاگهایم بیاندازید متوجه می شوید که من لحن تند و آتشین دارم و با هیچکس تعارف و رودربایستی ندارم و هر انسان یا جریان یا سیستم یا شرکت که بخواهد کلاهبرداری کند یا جنایت یا خیانت کند را رسوا کرده ام و رسوا می کنم . 



اگر علیه یک سیستم وبلاگدهی مطلبی می نویسم و آنرا می کوبم به دلیل اینست که در او فساد و بی اخلاقی و ظلم و ستم را می بینم . طبیعی است که او را در هم بکوبم . 


بله قبول دارم که لحن ام تند و آتشین  و گزنده است و حتی گاهی اوقات از دایره ی ادب خارج می شوم و از کلمات و الفاظ نادرست استفاده کرده ام اما قبول کنید که من آن موقع از دیدن اینهمه ظلم و ستم و فریبکاری و عوامفریبی و کلاهبرداری  به ستوه آمده ام و عملا  نمی توانم خونسرد و بی غیرت باشم و طبیعی است که جوش بیاورم و حتی ناخواسته از الفاظ بد و نامناسب و دور از ادب استفاده کنم  .  در دعوا حلوا  خیرات نمی کنند  !



اما همین من که به شدت جدی و عصبی هستم برخی اوقات در کلام ام رگه هایی از طنز و شوخی نیز بکار برده ام و عملا خیلی جاها همچون یک مادر دلسوز و مهربان سعی کرده ام کاربران را از خطرات نجات دهم زیرا من تجربه دارم و سن و سالی از من گذشته و سرد و گرم زندگی را چشیده ام . لابد یک چیزی می دانم که بر زبان می آورم . 


من بارها گفته ام که فقط از خدا می ترسم و از تهدید هیچ موجودی نترسیده ام و نمی ترسم . 


الان نیز می گویم که فقط از خدا می ترسم و با هیچ موجودی رودربایستی ندارم و کاملا جدی هستم زیرا من مرد قانون هستم و از هنجارشکنی و اغتشاش و کلاهبرداری و خلاف و جرم بیزارم . از ناهنجاریهای اجتماعی متنفرم . 



شاید از این به بعد لحن و گفتارم نرم تر و ملایمتر شود و دیگه از الفاظ نامناسب و تند استفاده نکنم و قدری مهربان تر شوم اما بازهم همان آدم جدی هستم که سعی دارد نظم و قانون را پیاده کند و با خلافکارها و مجرمین و  کلاهبردارها و دیکتاتورها و قلدرها و شیادها مبارزه کند .


بهرحال باید بدانید که حرف حق تلخ است . 


هرچقدر هم که سعی کنید خونسرد باشید و از الفاظ مناسب استفاده کنید بازهم خشم و ناراحتی،  کار را خراب می کند و این خشم بوجود نمی آید مگر زمانیکه شما یک ناهنجاری یا فاجعه ی بزرگ را در ارکان جامعه ببینید . 


من نیز مثل شما دغدغه  و نگرانی دارم اما نمی توانم با ادبیاتی پیچیده و رومانتیک حرف بزنم . 


نثر من یک نثر ساده و کلاسیک است و من یک نویسنده ی ساده و معمولی هستم که سعی می کنم چیزهای دشوار و پیچیده را به زبانی ساده و قابل فهم بنویسم تا همه ی مردم بخوبی درک کنند  .


من شخصا از نوشته های ادبی  و فلسفی و پیچیده خوشم نمی آید زیرا اهل لفاظی و بازی با کلمات و هنرنمایی نیستم . 


سبک نویسندگی ام یک سبک بسیار ساده و معمولی و قابل فهم است . 


من اگر انتقاد کنم یا تعریف یا تمجید کنم از یک نثر ساده و قابل فهم و معمولی استفاده می کنم  تا مخاطب به درستی معنای حرفهایم را بفهمد . بنابراین انتظار نداشته باشید که یک نثر فلسفی یا هنری یا ادبی را به خورد شما بدهم . 


بله می توانید انتظار داشته باشید که قدری مودبانه تر و آرامتر و متین تر حرف بزنم و این خواسته ی کاملا بجا و درستی است و من این خواسته ی شما را قبول می کنم اما انتظار نداشته باشید من مثل نویسنده های حرفه ای یا فلاسفه یا حکما ، از کلمات قلمبه سلمبه و غیرقابل فهم استفاده کنم  . 


من با همین ادبیات تند و اتشین اما ساده و قابل فهم قصد دارم حرف حق بزنم و حقایق را بازگو کنم هرچند که متاسفانه حرف حق اکثرا تلخ است و به مذاق هیچکس خوش نمی آید و همه را ناراحت می کند  . 


سعی می کنم ادبیات ام را تغییر دهم و از الفاظ مناسب استفاده کنم و کلمات سخیف همیشگی را دیگه تکرار نکنم و از دایره ی ادب خارج نشوم . این را به شما قول می دهم . 

سعی می کنم بر هیجانات و احساسات ام غلبه کنم و عاقلانه تر رفتار نمایم . این را نیز به شما قول می دهم . 


اما سبک نوشتاری ام همیشه و کماکان ساده و البته کمی تند است . شاید بازهم اشخاص را ناخواسته ناراحت و عصبانی بکنم . 


بهرحال ترک عادت موجب مرض است  ولی من این مرض را به جان می خرم تا مخاطب از من راضی باشد و از من کینه به دل نگیرد . 



اما در هرحال ، بازهم حرف حق می زنم و نمی توانم دروغ بگویم و اگر کجی و ناهنجاری در جایی ببینم بدون ترس و تعارف و رودربایستی حتما بازگو می کنم و فقط لحن ام را ملایمتر می کنم تا مخاطب فرار نکند یا از من کینه به دل نگیرد . 



از شما مخاطبین محترم نیز انتظار دارم از نوشتن مطالب پیچیده و گنگ و دو پهلو و مبهم و استفاده از الفاظ رکیک و ناشایست خودداری کنید و از دایره ی ادب خارج نشوید . 


رعایت ادب نشانه ی شخصیت است


من این قول را به شما می دهم که از این پست به بعد اصول اخلاقی را رعایت کنم و مودبانه تر و ملایمتر باشم و از کلمات ناشایست استفاده نکنم   و انتظار دارم که شما مخاطبین محترم نیز اصول اخلاقی را رعایت کنید هرچند که من طرفدار آزادی بیان هستم و از سانسور بیزارم و هرگز هیچ مطلبی را سانسور نمی کنم اما لطفا بیایید با هم دوست باشیم و رفتاری محترمانه با یکدیگر داشته باشیم و اصل احترام متقابل را رعایت کنیم . 


اینطوری هیچ اصطکاکی بین من و شما ایجاد نمی شود و هم من و هم شما می توانیم ارتباطی دوستانه و محترمانه و سازنده و مفید با یکدیگر داشته باشیم و از تجربیات و دانش یکدیگر سود ببریم . 


با همه ی این صحبتها از شما مخاطبین محترم درخواست می کنم که در مورد تک تک پستها و مطالب قبلی این وبلاگ ، اگر پیشنهاد یا انتقادی دارید بدون ترس و نگرانی و البته با زبانی ساده و قابل فهم بیان کنید تا  بتوانم از نظرات سازنده ی شما استفاده کنم و مطالبی مفید و کاربردی ارائه نمایم . 



هیچکس کامل نیست . من نیز نواقصی و ایراداتی در رفتار و نوشتار و اخلاق ام دارم و دانش ام ناقص است ولی شما می توانید به من بگویید که  کجاها دچار اشتباه شده ام و به من راهکار نشان دهید


اینهمه من به شما راهکار و ایده دادم حالا نوبت شماست که به من راهکار و ایده بدهید تا بکار گیرم . 


بهرحال من هر مطلبی در هر زمینه ای که تا به این لحظه نوشته ام براساس حق و حقیقت بوده و شاید در جزئیات دچار اشتباه شده باشم اما در کلیات حقیقت را گفته ام و بابت گفتن حقیقت و واقعیت هرگز پشیمان نیستم . 


اگر در مورد زبانهای برنامه نویسی یا سیستم عاملها یا شرکتها یا سیستمهای وبلاگدهی یا سایتها یا  حملات سایبری یا بورس یا بانکها یا هرچیز دیگری  مطلبی تند و انتقادی نوشته ام حقیقت را گفته ام و هرگز دروغ نگفته ام . 


بنابراین بابت حقایقی که تا این لحظه نوشته ام اصلا پشیمان نیستم زیرا هرچه گفته ام عین حقیقت بوده است و من واقعا نگران بودم و قصد داشتم به مخاطبین و مردم کمک کرده باشم . 


حالا اینکه لحن ام تند بوده و مخاطب را فراری می داده یا باعث کینه و انتقام و حملات سایبری می شده  این یک بحث  جداست . 


اگر به  خاطر لحن تند و الفاظ  نامناسب بوده که برای هزارمین بار همینجا از تمام مخاطبین عذرخواهی می کنم هرچند تا به حال هیچکس بابت رفتارهای نادرستی که در گذشته با من داشته از من عذرخواهی نکرده است . 


ولی من کینه توز نیستم و اهل گدایی محبت نیز نیستم . بنابراین اگر کسی به من توهین کرده باشد و عذرخواهی نکند اصلا برایم مهم نیست . انتظار ندارم کسی بابت برخی رفتارها از من عذرخواهی  کند بلکه انتظار دارم که مرا درک کنید . 


من سالهاست که در زندگی ام سختیها و رنجهای فراوان دیده ام و ظلم ها و ستمهای فراوان را تجربه کرده ام . بنابراین طبیعی است که نسبت به خیلی چیزها و خیلی افراد بدبین شده باشم . 


متاسفانه هنوز هم شاهد فریب ها و نیرنگها و کلاهبرداری ها و دروغ ها هستم و این مرا ناراحت می کند . 


گویا قرار نیست اوضاع دنیا درست و اصلاح شود . 



بهرحال قصد پرحرفی  و تکرار مکررات را نداشتم و اصلا دوست نداشتم این پست را منتشر کنم و می خواستم پست قبلی  لااقل تا سالگرد شهدای غدیر استان کرمان یعنی سی بهمن 1400 شمسی ، در معرض دید مخاطبین باشد و این یکماه را استراحت کنم و به کارهای واجب برسم . اما خب خیلی فکر کردم و با خودم گفتم : بی خیال .  تا حالا چه کسی به  فکر مردم استان کرمان و شهدای غدیر کرمان بوده که حالا بخواهد به فکر باشد . 


صدا و سیمای میلی ایران که در طول این چند سال هیچ اشاره ای به شهدای غدیر استان کرمان نکرده است و  عملا  کاری کرده که نسل جوان و نوجوان اصلا نداند که ما سالها قبل از شهید طهرانی مقدم ( معروف به شهید غدیر ) ،  شهدای غدیر دیگری نیز داشته ایم که البته تهرانی نبودند بلکه کرمانی و بدشانس بودند !


قصد ندارم بین کرمان و تهران جنگ جهانی راه بیاندازم اما سالهاست که شاهد این هستم که مسئولین عالی رتبه ی کشوری و لشکری  ایران در حق مردم استان کرمان ظلم و ستم کرده اند و صدا و سیمای میلی ایران نیز اصلا شهدای غدیر استان کرمان را به رسمیت نمی شناسد . 


کما اینکه زلزله های 6   یا   7 ریشتری کرمان نیز برای صدا و سیما هیچ اهمیتی ندارد اما یک زلزله ی 4 ریشتری تهران را سالهاست که در بوق کرده اند و کم مانده که سکته کنند . 


همیشه بین تهران و کرمان تبعیض قائل شده اند و گویا مردم کرمان بلانسبت آدم نیستند و شهروند درجه دو  یا درجه سه حساب می شوند 


گویا استان کرمان به این مملکت تعلق ندارد و بهتر است که این درد و غم را با خودم به گور ببرم . 


اگر در این مملکت قدرت داشتم استان کرمان را از نقشه ی ایران حذف می کردم و به یک کشور مستقل تبدیل می کردم تا از شر این حکومت ظالم خلاص شویم و خودمان یک حکومت مستقل برای خودمان بسازیم . 


باور کنید اگر قدرت داشتم استان کرمان را به یک کشور مستقل با پرچم  و شعار  مستقل تبدیل می کردم  زیرا کرمان فقط حیات خلوت مسئولین ایران است و محلی است برای خوشگذرانی و شکمچرانی و عیش و نوش  مسئولین ایران اما هیچوقت قرار نیست اوضاع این استان خوب شود زیرا آن کسی که در راس این مملکت است با استان کرمان میانه ی خوبی ندارد  و از مردم استان کرمان کینه به دل دارد و حاضر نیست در سخنرانی هایش حتی نامی از استان کرمان ببرد . 


اگر از خرمای ایران صحبت می کند نام تمام استانهای جنوب کشور را می برد اما حاضر نیست نام استان کرمان و خرمای بم و جیرفت را به زبان ببرد . چون از کرمان کینه دارد و پس از سی و چند سال با  هزار منت  حاضر شد به استان کرمان سفر کند و البته به شهر کرمان بسنده کرد و هرگز به شهرستانهای جنوب استان کرمان سفر نکرد اما به برخی استانها هر ماه سفر می کرد و عشق و حال می کرد گویا سایر استانها  پسر خاله اش بودند و با  او رابطه ی قوم و خویشی داشتند  !!!


وقتیکه شخص اول مملکت ایران بین کرمان و سایر استانها تا این حد تبعیض قائل می شود از سایر مسئولین انتظاری نداریم


بله حرف حق تلخ است و به کام طرفداران این آقا اصلا خوش نمی آید و البته مهم نیست  . به جهنم که خوش نمی آید . 


ما مردم استان کرمان نیز برای خودمان خدایی داریم که روز قیامت حق ما را از مسئولین ایران می گیرد و آنها را به قعر جهنم پرتاب می کند . انشاا... 


این متن طولانی را با این جمله ی امام علی علیه السلام به پایان می رسانم :


قل الحق و ان کان مرا 


حرف حق را بزنید حتی اگر به ضررتان باشد . 


+

+


پانوشت : شاید از خواندن این پست تعجب کنید و بپرسید که مگه چه اتفاقی افتاده که اینقدر خشمگین و عصبانی هستی ؟؟؟


در پاسخ می گویم قضیه به الان مربوط نمی شود بلکه به مدتی قبل مربوط می شود که در کامنت خصوصی ، تعدادی کاربر بی ادب در یکی از وبلاگهایم ( به غیر از وبلاگ وحیدمی )  به من توهین و اهانت کردند و حتی مرا تهدید نمودند . 


بنابراین  این پست هیچ ربطی به کامنتهای وبلاگ وحیدمی ندارد  .  به جای دیگری مربوط است  .  یعنی در یک وبلاگه دیگه ، بصورت خصوصی تعدادی از کاربران به من اهانت کردند . این پست را خطاب به آن افراد در آن یکی وبلاگ ام ، نوشتم و هیچ ربطی به کامنتهای وبلاگ وحیدمی ندارد . 


بنابراین به خودتان نگیرید . من از شما بلاگرهای بیان کینه به دل ندارم و عصبانی نیستم . خیالتان راحت باشد . 







+


وحید محمدی . بازمانده ی شهدای غدیر استان کرمان 


https://vahidmy.blog.ir/sitemap.xml