به نام خدا


همیشه دوست داشتم فیلسوف شوم 


من از چهار سالگی نام خدا را شنیدم و به دنبال خدا بودم و همیشه نگاهم به آسمان بود . هر شب به ستاره ها و خصوصا کهکشان راه شیری نگاه می کردم و از تماشای عظمت و قدرت خداوند که در آسمان شب ؛ قابل رویت است لذت می بردم . 


از چهار سالگی تا الان  همیشه عاشق سکوت و تفکر و تنهایی بودم و همیشه در دلم با خدا حرف می زدم و فقط به خدا اعتماد داشتم و فقط خدا را بعنوان دوست انتخاب کردم لذا از چهار سالگی تا به الان به تمام درخواستهای مردم که می خواستند با من دوست شوند جواب رد می دادم و می گفتم من فقط با خدا دوست شده ام و بجز خدا  هیچکس را به دوستی برنمی گزینم . 


لذا همیشه تنها بودم . من از کودکی علاقه ی فراوانی به خدا و امام علی داشتم .‌اما همیشه خدا را بر امام علی ترجیح می دادم . زیرا خدا هیچ نقطه ضعفی ندارد خصوصا تولد و مرگ که بزرگترین نقاط ضعف محسوب می شوند . 


از همان کودکی حس کردم که نام با مسمایی دارم که واقعا برازنده ام بود : 


وحید 


وحید یعنی تنها 


تنهایی برازنده ی دو نفر است : 


1.  خداوند 


2. وحیدمی 


من عاشق تنهایی و سکوت و  خلوت گزینی و تفکر هستم .


من از کودکی دوست داشتم یک متفکر و فیلسوف باشم . 

حالا وقتی که خوب فکر می کنم می بینم این استعداد را دارم که فیلسوف شوم و ایده بدهم . 


گرچه شخصا  رشته ی زبان شناسی را خیلی دوست دارم ولی فلسفه هم رشته ی خوبی است و با اخلاق و رفتارم سازگار است . 


در همین وبلاگ وحیدمی ؛ بیشتر در هیبت یک فیلسوف ظاهر شدم تا زبان شناس !


من همیشه بین این دو ذکر  مردد بودم : 


1. یا علی یا عظیم 


2. یا علی مدد 


امسال تصمیم گرفتم برای بلند کردن اشیای سنگین و انجام کارهای خطرناک فقط این ذکر را بگویم : 


یا علی یا عظیم 


با تمام احترامی که برای حضرت امیرالمومنین امام علی بن ابی طالب علیه السلام قائل بودم و قائل هستم اما تصمیم گرفتم با گفتن این ذکر؛  مستقیما به خداوند علی عظیم وصل شوم و به یک انسان موحد یکتاپرست واقعی تبدیل شوم تا خدای ناکرده برای خداوند شریک قائل نشده باشم . 


در یک دل نمی توان بیش از یک معشوق داشت . 


بنابراین بین خداوند علی عظیم و امام علی ؛ خداوند را انتخاب کردم . 


اگر هم ذکر یا علی را بگویم منظورم  خداوند می باشد . 


من از این لحظه به بعد فقط و فقط یک موحد و یکتاپرست هستم و فقط از خداوند دستور می گیرم و استمداد می جویم و فقط به خدا توکل می کنم و امیدم فقط به خدا می باشد و فقط به خدا اعتماد دارم و فقط به  خدا دل می بندم زیرا خداوند علی عظیم ؛ هیچ نقطه ضعفی ندارد و همیشه در روح و قلب ام حضور دارد و هرگز نمی میرد و من هرگز او را از دست نمی دهم .‌  


من به شدت کمال گرا و اصالت گرا هستم 


بنابراین فقط به کسی دل می بندم که همیشه و تحت هر شرایطی در قلب ام حضور دارد و تولد و مرگ ندارد و همیشه زنده است و مرگ و حیات ام فقط به دست او می باشد . 


عقل می گوید : فقط به کسی دل ببند که هرگز نمی میرد و هرگز او را از دست نمی دهی و  همیشه و همه جا در قلب تو قرار دارد و به تو کمک می کند حتی در زیر  خروارها خاک قبر ! 


امام علی می فرماید : خدا را تنها با عقل و منطق  ؛ پرستش کن 


یعنی حتی به خدا هم نباید عشق ورزید زیرا خداوند ؛ عاقل است و دنیا را بر اساس عقل و منطق آفرید و تمام قرآن فقط از یک کلمه صحبت می کند : عقل 


بنابراین من  عاشق هیچکس و هیچ چیز نیستم حتی خدا 

من خدا را با عقل و منطق می پرستم  زیرا می دانم که اگر خدا را نپرستم یا برای خدا شریک قائل شوم به عذاب دائمی و دردناک الهی دچار خواهم شد و هیچکس جرات نمی کند بین من و خدا ؛ شفیع شود و میانجی گری و شفاعت کند 


و می دانم که شفاعت چهارده معصوم به کسی که نمازش را سبک بشمارد یا مردم را مسخره کند یا برای خدا شریک قائل شود ؛  نمی رسد . 


لذا بجای شفاعت ؛ فقط به رحمت خداوند  دل بسته ام . 


از قدیم گفته اند : 


کدخدا را ببین  ، ده را بقاپ !! 



کدخدا یعنی خداوند متعال 


ده  یعنی کل دنیا و کائنات و مخلوقات 



وقتیکه مستقیما در خداوند حل می شوم چه نیازی به شفیع و شفاعت دارم ؟؟؟ 


برای من ؛ خدا  کافی است 



الیس ا... بکاف عبده ؟؟؟ 


آیا خداوند ؛ کفایت کننده ی بنده اش نیست ؟؟؟



این حرف ها با  مقوله ی  وحدت وجود ؛  تفاوت دارند . لطفا این دو موضوع را با هم اشتباه نگیرید . 



من همیشه گلچین می کنم یعنی از هرچیزی بهترین اش را انتخاب می کنم . 


بین خداوند و معصومین ؛ خداوند را انتخاب می کنم . 


خداوند ؛ خالق و منشا خیر و شر است و مطلق و بی نیاز و کامل است و هیچ نقطه ضعفی ندارد . 


اما چهارده معصوم ؛ دو نقطه ضعف بزرگ دارند : 


1. تولد 


2. وفات 



خداوند ؛ ازلی و ابدی است و تولد و مرگ ندارد و خودش خالق حیات و ممات است . 



لذا عقل حکم می کند که فقط به خدا توجه کنم و فقط از خدا اطاعت کنم و هرگز  برای خدا شریک قائل نشوم . 

من از این لحظه به بعد نه مسلمان هستم نه شیعه نه سنی نه یهودی نه مسیحی نه زردشتی نه حنیفی و نه معتقد به هیچ دین و مذهب .


من یک انسان موحد هستم و مستقیما از خدا پیروی می کنم . 


برای من فرقی نمی کند که امام زمان ظهور بکند یا نه . من کماکان  یک موحد هستم ولی طرفدار هیچ دین و آیین و مذهب و  فرقه نیستم و   نخواهم بود . 

.

من تا آخرین لحظه ی عمرم فقط مطیع خدا هستم و بجز از خدا از هیچ شخص دیگری دستور نمی گیرم . 


شاید بپرسید : چطوری از خدا  دستور می گیری ؟؟؟ 


من در پاسخ خواهم گفت : با کمک عقل . 



عقل بزرگترین نعمت است که خدا به انسان داده است اما انسان قدر این نعمت را نمی داند و برای خدا شریک قائل می شود  و عملا مشرک می شود . 


این شریک می تواند هر شخصی یا هر چیزی باشد :

 پیامبر - امام - رهبر - ولی فقیه - مجتهد - معلم - مربی- استاد- قدیس- کتاب آسمانی -مسجد- دانشگاه - حوزه علمیه - همسر و فرزند - پدر و مادر - و .......


تمام این اشخاص و  اشیا  می توانند ما را به یک مشرک و کافر و  منافق  تبدیل کنند . 



برای پرستش خداوند ؛  عقل کفایت می کند . 


به بقیه موجودات نیاز نمی باشد . 


کما اینکه خداوند نیز به هیچکس و هیچ چیز نیاز ندارد . 

خداوند دوست داشت شناخته و پرستش شود لذا دنیا و برزخ و قیامت و بهشت و جهنم و فرشتگان و اجنه و انسان و آسمان و زمین و  ستارگان و سیارات و عرش و کرسی و لوح و قلم و سایر مخلوقات  را آفرید . 


جمله ی معروف و شرک آلود زیر را از ذهن خود پاک کنید زیرا خداوند ؛  دنیا را فقط بخاطر خودش آفرید نه به خاطر نور پیامبر اسلام : 


لولاک لما خلقت الافلاک !!!! 



شرک و کفر ؛ از این بالاتر نداریم . 


خداوند متعال برای آفرینش جهان هیچ بهانه ای لازم نداشت و هیچ نیازی هم به پیامبر اسلام نداشت و عرش و کرسی و لوح و قلم و  تمام کائنات را فقط بخاطر خودش آفرید چون دوست داشت پرستش شود . 



نه فقط شیعه و سنی بلکه پیروان تمام ادیان و مذاهب  ؛  برای خداوند شریک قائل شدند لذا پیروان تمام ادیان و مذاهب ؛ مشرک و کافر و منافق هستند . 


و این است فلسفه ی من ! 


تا بعد ....