به نام خدا 



نقش نجوم و عبدالباسط و دو نیمکره مغز در اثبات وحیانیت قرآن




نجوم یعنی تعقل 


عبدالباسط یعنی تخیل 


تعقل یعنی نیمکره چپ مغز


تخیل یعنی نیمکره راست مغز 



ایده : 


استفاده همزمان از هر دو نیمکره مغز برای رفع تناقض ذهنی و پاسخ به شبهه های آخرالزمان 



شبهه: 


آتئیست ها و کافران معتقدند که قرآن؛  وحی نیست بلکه کلام پیامبر است . 



حتی برخی کافران معتقدند که قرآن توسط سلمان فارسی به پیامبر اسلام دیکته  و الهام می شده است . 



می دانیم که هم پیامبر اسلام و هم سلمان فارسی و هم ورقه بن نوفل پسر عموی خدیجه ؛  هر سه  افرادی با سواد و  با هوش و متدین بودند و با تمام ادیان ابراهیمی و غیر ابراهیمی  و تاریخ تمدن و پادشاهی انسان و تاریخ پیامبران قدیمی و اقوامی که عذاب شده بودند و معجزات پیامبران قدیمی کاملا آشنا بودند و هرسه قبل از بعثت پیامبر ؛  پیرو دین حنیف حضرت ابراهیم بوده اند . 



و می دانیم که در قرآن آیاتی هست که می گوید اگر این قرآن را بر عجم و به زبان غیر عجم  نازل می کردیم مردم عجم آن را نمی پذیرفتند یا اگر  بر عجم و به زبان عجمی نازل می کردبم مردم  عرب آن را نمی پذیرفتند  و اگر به زبانی غیر از زبان عربی بود و بر عرب نازل می کردیم   مردم عرب بازهم  آن را نمی پذیرفتند  لذا ما یعنی خداوند احد و البته فرشتگان ،  قرآن را  به زبان عربی مبین و فصیح و واضح  بر امیون یعنی عرب اهل مکه و مدینه نازل کردیم . 


کافران دقیقا همین آیات را دستاویز کرده و مدعی هستند که قرآن کلام خدا نیست بلکه کلام پیامبر یا کلام  سلمان فارسی است و این سلمان فارسی است که قرآن را به زبان عربی عجمی غیر فصیح به  محمد یاد می دهد لذا  به درد همان عرب های مکه می خورد و آیاتش برخلاف عقل می باشند . 



این شبهه را می توان اینگونه پاسخ داد : 


اگر فقط با عقل و تعقل  ؛ قرآن را تفسیر کنیم آنوقت بله !  قرآن کلام محمد یا کلام سلمان است و با عقل جور در نمی آید و کلام خدا نیست !! 



اگر هم فقط با  شهود و تخیل ، قرآن را تفسیر کنیم و مثلا بین ستاره طارق و ظهور امام زمان ؛ یک ارتباط ذهنی ایجاد کنیم ؛ یا  اگر مثلا پس از گوش دادن به تلاوت های زیبا و ملکوتی استاد عبدالباسط ، احساساتی و هیجانی شویم و بگوییم  اگر قرآن کلام خدا نبود و کلام انسان بود  عبدالباسط هرگز نمی توانست به این خوبی  قرآن را به شیوه ای تفسیرگونه و مطابق با ترجمه و تفسیر و تاویل ؛  تلاوت نماید ؛  آنگاه  رویه ای برخلاف قرآن و خلاف عقل  در پیش گرفته ایم که قابل اثبات نیست . زیرا با حواس پنجگانه درک نمی شود . 



تنها راه حل این است که برای تفسیر قرآن ؛  همزمان هم از تعقل استفاده کنیم و هم از تخیل . 



یعنی برای فهم قرآن و تفسیر قرآن و برای رمزگشایی و مهندسی معکوس قرآن ؛ باید از هر دو نیمکره مغزمان یعنی تعقل و تخیل استفاده کنیم تا برایمان ثابت شود که قرآن کلام انسان نیست بلکه کلام خداوند و معجزه ی خداوند است . 



آیاتی از قرآن که جنبه ی متافیزیک و شهودی و تمثیلی و استعاره ای دارند را باید با کمک تخیل و شهود   تفسیر کرد . 


گرچه می توانیم ادعا کنیم که تمام آیات قرآن در حالت خواب و رویا  بر پیامبر نازل شده اند و مثلا شق القمر یا رد الشمس یا  بیگ بنگ یا  کنده شدن کوه از جای خود یا بسیاری از معجزات پیامبران قدیمی ؛ فقط در عالم خواب  بر پیامبر اسلام عرضه شدند اما بازهم باید اعتراف کنیم که قرآن کلام انسان نیست بلکه کلام خداوند است که توسط جبرییل و در عالم خواب یا رویا یا در حالت بیداری اما با کمک کشف و شهود و مکاشفه  بر پیامبر نازل می شد . 



مثلا همین سوره طارق و این حقیقت گه طارق یک ستاره نوترونی است و پیامبر اسلام اصلا نمی دانسته که طارق و نجم ثاقب چیست و اصلا خبر نداشته که طارق یک ستاره نوترونی پالس دار و ضربان دار و تپنده و تپ اختر است و هوای اطراف زمین و پوسته ی زمین و گسل های زلزله را سوراخ و تحریک می کند و باعث بروز زلزله می گردد ؛  ؛ ثابت می کند که  قرآن کلام خدا می باشد و فقط خداوند بود که از  وجود چنین ستاره ی عجیبی خبر داشت و پیامبر کاملا بی اطلاع بود .


لذا قرآن بر اساس واقعیت نجومی فوق ؛  کلام خداوند است . 



اگر قرآن کلام انسان بود  آنوقت پیامبر اسلام  معنای لغاتی همچون طارق و نجم ثاقب و خنس الجوار الکنس و جمع الشمس و القمر و بسته بودن آسمانها و باز شدن شان و بیگ بنگ را می فهمید و لازم نبود که خداوند متعال  برایش توضیح دهد . 



یا اینکه اگر قرآن،  کلام پیامبر اسلام یا کلام سلمان فارسی بود ، هرگز چنین واژه هایی در قرآن یافت نمی شد . 



پس از هزار و چهارصد سال تازه فهمیدیم که این لغات نجومی  چه معنایی دارند . 


مسلما  نه پیامبر اسلام و نه سلمان فارسی و نه هیچ انسان همعصر با پیامبر  ؛ از وجود این حقایق علم نجوم و متافیزیک خبر نداشتند . 


اگر پیامبر اسلام از وجود ستاره نوترونی طارق خبر داشت هرگز به او گفته نمی شد : 


و ما ادراک ما الطارق . النجم الثاقب 


طارق یعنی کوبنده و ضربه زننده 



نجم الثاقب یعنی ستاره ی سوراخ کننده 



ما نظامی ها  که با گلوله ثاقب اسلحه کلاش در سن 11 سالگی و در اواسط دهه 1360 هجری شمسی  آشنا شده ایم بهتر از سایرین می توانیم سوره طارق را تفسیر کنیم . 


گلوله ثاقب در اسلحه کلاش برای شلیک به زره پوش ها یعنی تانک و نفربر بکار می رود . 


بنابراین ثاقب فقط یک معنا دارد: 


سوراخ کننده 


ثاقب هرگز به معنای درخشان و نورانی نیست زیرا ستاره طارق یک سیاهچاله است و سیاهچاله اصلا نور ندارد و تاریک است و دیده نمی شود . 



تفسیر قرآن کار هر کسی نیست و کافران باید بدانند که قرآن را باید با هر دو نیمکره مغز یعنی با تعقل و تخیل و علم روز  و فناوری ؛   تفسیر کرد . 



اما کافر هرگز چنین کاری انجام نمی دهد زیرا جمود فکری دارد و به تعقل بسنده می کند .زیرا کافر خودش را به خواب زده است و ما نمی توانیم  او را  بیدار کنیم . 


ظهور ستاره نوترونی طارق که یک سیاهچاله است و  تنها نشانه حتمی ظهور امام زمان است ؛  فقط در وسط ماه رمضان و بر اثر خورشیدگرفتگی حلقوی ؛ بوقوع خواهد پیوست . 



ظهور ستاره طارق در وسط ماه رمضان و خورشیدگرفتگی حلقوی ؛  دو چیز را ثابت می کند : 



1. قرآن کلام خداوند است:  زیرا فقط خداوند بود که در هزار و چهارصد سال پیش  معنای طارق را می دانست  در حالیکه پیامبر اسلام اصلا نمی دانست که طارق چیست و چه معنایی دارد . 



نتیجه :  قرآن بواسطه علم نجوم و خصوصا ستاره طارق و بیگ بنگ ؛  کلام خداوند است حتی اگر در دنیای خواب بر پیامبر نازل شده باشد . 




2.  ظهور امام زمان فقط بر اثر یک معجزه یعنی خورشیدگرفتگی در وسط ماه قمری ؛ رخ خواهد داد . 



این معجزه را در سوره های طارق و تکویر و قیامت ؛  می توانید پیدا کنید . 



نتیجه نهایی: 


تخیل:

علت اینکه استاد عبدالباسط  سوره های تکویر و طارق  را بسیار  دوست می داشت و صدها مرتبه یعنی  از سال 1952 میلادی  تا  اواخر دهه 1980 میلادی  این دو سوره را تلاوت می کرد  این بود که حتی عبدالباسط نیز به راز ستاره طارق پی برده بود . 



فلا اقسم بالخنس الجوار الکنس 


پس من به ستاره نوترونی که در جوار و همسایگی سیاهچاله حرکت می کند و توسط سیاهچاله  بلعیده می شود قسم نمی خورم . 



ارتباط بین ستاره طارق یا ظهور امام زمان ؛ فقط با کمک تخیل و شهود امکان پذیر است . 



تمام آیات عجیب درون قرآن که ظاهرا خلاف عقل و تعقل هستند خصوصا آیات علم نجوم و آیات مربوط به معجزات پیامبران و آیات مربوط به مسطح یا کروی بودن زمین یا هر آیه عجیب و غریب  ؛ فقط با قدرت تخیل و شهود و حس ششم  قابل تفسیر هستند . 




این پست را نوشتم تا با کمک خود قرآن ؛ وحیانیت قرآن و اینکه قرآن کلام خداوند است و هرگز کلام پیامبر نبوده است را ثابت کنم . 



عبدالباسط و طارق مرا با قرآن آشتی دادند . 


خداوند ؛ عبدالباسط را رحمت کند گه اگر او نبود من دین و ایمان ام را از دست می  دادم و کافر  و مرتد می شدم . 


خداوند متعال به آبروی استاد عبدالباسط و به حقانیت  طارق  و علم نجوم و به آبرو و اعتبار و حقانیت قرآن عظیم الشان  ؛ مرا از چاه ضلالت و گمراهی بیرون کشید و نجات داد . 


خدا را شکر که نجات یافتم . 


اینجاست که می گویم :  عبدالباسط،  شناسنامه ی قرآن است . 


قدر این بزرگان را بدانید . 



الهم عجل لولیک الفرج . آمین . 



اگر منتظر ظهور امام زمان هستیم باید خورشیدگرفتگی حلقوی وسط ماه رمضان را همیشه در ذهن مان یاد آوری کنیم . 



ماه رمضان و خورشیدگرفتگی وسط این ماه را زیر نظر بگیرید و منتظر ظهور باشید . 


خورشید تنها نشانه ی ظهور است . 



در فتنه ها و شبهه های آخرالزمان به چهار چیز پناه ببرید : 


1. خداوند قادر متعال


2. قرآن عظیم الشان


3.  دو نیمکره مغز یعنی تعقل و تخیل


4. احادیث قدسی .


احادیث قدسی یعنی احادیثی که مستقیما از طرف خداوند متعال و بواسطه فرشته وحی یعنی جبرییل یا میکاییل یا اسرافیل و حتی عزراییل  بر پیامبران  قدیمی و بر پیامبر اسلام نازل می شده است . 


نکته: 

برخی از  احادیث قدسی نیز بنا به اراده و دستور خداوند متعال ؛ توسط شیطان رجیم  بر پیامبران نازل می شد که نوعی اعتراف شیطان به دام ها و مکرها و جنایات خودش می باشند و جنبه ی عبرت آموزی دارند . 


برخی احادیث قدسی نیز  مستقیما  از زبان فرشتگان مقرب؛  بر پیامبران نازل می شده است .‌



نکته مهم: 


نزول وحی اعم از  نزول کتاب آسمانی یا حدیث قدسی ؛ در عالم خواب یا در حالت کشف و شهود و یا بصورت ندای درونی و حس ششم یا  نجوا و یا صدای آهسته ی درون گوش،  توسط فرشتگان  بر پیامبران عارض می شده است . 


 البته فرشتگان نوع دیگری از وحی را که به آن الهام گفته می شود درون گوش تمام انسان ها خصوصا پیامبران  زمزمه می کنند و به بسیاری از  سوالات درون ذهن ما انسان ها ؛ پاسخ می دهند . 



الهام نوعی وحی است که توسط فرشتگان،  در ذهن و یا در گوش تمام انسان ها زمزمه می شود . 



البته شیطان رجیم نیز وسوسه های خود را در قالب الهام  به  سمت ما ارسال می کند . 


+

+



یک نمونه معروف حدیث قدسی : 


اگر افرادی که به من پشت کرده بودند می دانستند که چقدر مشتاق دیدارشان هستم ؛ از شدت شوق  و خوشحالی ؛ از دنیا می رفتند . 


خداوند متعال 


+

+



متاسفانه صدا و سیمای ایران  تا این لحظه  که دارم این متن را تایپ می کنم کوچکترین اشاره ای به احادیث قدسی نکرده است . 


در حالیکه احادیث قدسی همردیف با قرآن هستند و بر احادیث چهارده معصوم،  اولویت و تقدم دارند . 



امیدوارم صدا و سیمای ایران ؛  در کنار احادیث چهارده معصوم ؛  احادیث قدسی را نیز تبلیغ نماید . خصوصا در شبکه پویا و نهال اینکار باید حتما انجام شود .