به نام خدا
محدودیت جدید و ظالمانه ی شرکت بیان: هر پست حداکثر می تواند 300000 حرف باشد
پست قبلی بصورت ناقص ، ترجمه شد زیرا با یک محدودیت جدید و ظالمانه ی شرکت بیان مواجه شدم که چنین پیام احمقانه ای را برایم ارسال کرد :
هر پست حداکثر می تواند 300000 حرف باشد
یعنی سگ تو روح پدر مهندس علی قدیری مدیر عامل بی شعور پست فطرت شرکت بیان با این محدودیتهای ظالمانه و بی شرمانه .
لعنت خدا و نفرین ملایکه بر شرکت منفور بیان با این سیستم وبلاگدهی کثافت و انحصاری و پولی و محدود کننده .
صدها محدودیت احمقانه بر بلاگر تحمیل می کند . مثلا اگر فایلی که آپلود می کنم بین نام اش و پسوندش کاراکتر نقطه باشد ایراد می گیرد و می گوید : کاراکتر غیرمجاز !!!!
اینهم از این محدودیت احمقانه ی جدید .
جناب مهندس علی قدیری . خاک هر دو عالم بر سر تو و آن بی شرفهایی که به تو روش مردم آزاری را یاد داده اند . گور پدر تو و سایر مهندس نماهای پول پرست و پست فطرت .
مرگ بر شرکت بیان . لعنت خدا بر پدر و مادر مهندس علی قدیری مدیر شرکت بیان که اینهمه محدودیت بی سابقه را بر بلاگرها تحمیل کرده است .
تف توی شرف نداشته ات مهندس قدیری . اگر شرف داشتی اینهمه محدودیتهای احمقانه بر بلاگرها تحمیل نمی کردی . تو یک بی شرف و نامرد و پول پرست و سمبل شیطان هستی .
این پولها خوردن ندارد . حرام است . انشاء ا... کرونا بگیری و بمیری و به درک واصل شوی و شرکت بیان نیز منحل شود .
تمام پولهایی که تا به امروز از بلاگرهای بیان گرفتی خرج دوا و درمان خودت و خانواده ات شود انشاء ا...
+
+
+
کاربران عزیز ، متاسفانه محدودیتهای ظالمانه و احمقانه ی شرکت بیان مانع از ترجمه ی کامل پست pe.txt شد .
لذا مجبورم پست قبلی را به امان خدا رها کنم .
دیگه قصد ندارم در این سیستم کثافت و آشغال یعنی بلاگ بیان با این محدودیتهای ظالمانه اش وبلاگنویسی کنم . از اعماق وجودم مهندس علی قدیری و یاران اش را نفرین کردم . انشاء ا... که نفرین هایم مستجاب شود و شرکت بیان منحل شود و این موجودات خبیث و پول پرست و انحصار طلب و ظالم به درک واصل شوند .
کثافت ترین و آشغالترین سیستم وبلاگدهی جهان ، همین بلاگ شرک بیان است .
این پست را علیرغم میل باطنی ام بعنوان آخرین پست وبلاگ وحیدمی منتشر می کنم .
می توانید مرا در وبلاگهای وحیدمو یا هکسر پیدا کنید .
تمامی مباحث مربوط به برنامه نویسی با زبانهای اسمبلی و ماشین را در وبلاگهای دیگه ادامه می دهم .
شاید بتوانم کل پست pe.txt را با ترجمه ی کامل در داخل یکی از وبلاگهای دیگه ، بازنشر نمایم .
بهرحال اینجا دیگه جای من نیست .
من علیه این شرکت کثافت و ظالم یعنی بیان در وبلاگهایم حرف زده ام و باز هم حرف می زنم . من زیر بار ظلم و ستم نمی روم . من باج به شغال (شرکت بیان ) نمی دهم .
هرکس غیرت دارد و از ظلم و ستم و محدودیت بیزار است حرفهای مرا درک می کند . هرکس بی غیرت است مرا به بدگویی از بیان متهم می کند و از خدا می خواهد که خدا مرا شفا دهد !!!!
بهرحال پست pe.txt را در یک وبلاگ دیگه و یک سیستم دیگه ، ادامه خواهم داد . ببینم آیا اونجاها هم از این محدودیتهای احمقانه و ظالمانه خبری هست یا نه ؟
مرا در وبلاگهای وحیدمو و هکسر دنبال کنید . یعنی اینکه اگر دوست دارید ادامه ی کارم را ببینید ، بیایید در این دو وبلاگ ادامه ی کارها و نوشته هایم را ببینید .
چیزی به اسم فالوور در بلاگ اسکای یا فارسی بلاگ وجود ندارد . پس منظورم از دنبال کردن ، بازدید عادی و معمولی است .
دیگه طاقتم طاق شده و دلم می خواهد شرکت بیان را منفجر کنم و تمام اعضایش را به قتل برسانم .
خدایا شر شرکت بیان و سایر شرکتهای قلدر و جاسوس و مردم آزار و انحصارطلب و محدود کننده و پول پرست و دیکتاتور را از سر مردم کم کن . آمین یا رب العالمین .
این آخرین پست است . پست بعدی را در یکی از این دو وبلاگ می توانید ببینید :
وبلاک وحیدمو
وبلاگ هکسر :
باید آزمایش کنم و ببینم آیا این دو سیستم وبلاگدهی نیز همچون بیان ، محدودیتهای فنی ایجاد می کنند یا نه . فعلا نمی دانم. بعدا معلوم می شود .
اگر اونجا هم به مشکل برخورد کردم از خیر ترجمه ی این فایل طولانی ، می گذرم و سعی می کنم پستهای کوتاهتر بنویسم .
هرچند به کوتاهنویسی عادت ندارم . من به طولانی نویسی و روده درازی عادت کردم ام . ترک عادت موجب مرض است .
من عادت دارم پستهای خیلی طولانی بنویسم چون من ذاتا یک تایپیست هستم و به طولانی نویسی و روده درازی و پرحرفی عادت دارم . دست خودم نیست .
پس بلاگ بیان اصلا به درد ادمی مثل من نمی خورد .
+
این پست آخرین پست است . پست بعدی را در یکی از دو وبلاگ بالا می نویسم . گور پدر شرکت بیان و مدیران اش .
مرگ بر انحصارطلب
مرگ بر مهندس علی قدیری
مرگ بر شرکت بیان
انشاء ا... که در مراسم ختم مهندس علی قدیری حلوایش را بخورم !!
این آخرین خداحافظی است . این خداحافظی را جدی بگیرید . زیرا من ادامه ی کارم را در یکی از دو وبلاگ بالا عملا به شما نشان می دهم .
پس وقتیکه در یکی از دو وبلاگ بالا فعال باشم یعنی اینکه دیگه در بیان فعال نیستم و یعنی اینکه این خداحافظی را باید جدی بگیرید .
دارم از شدت خشم منفجر می شوم . مهندس قدیری برو غسل شهادت کن و کفن بپوش . می خواهم تو و یاران وفادارت را به شهادت برسانم .
مگه نمی خواهی عاقبت بخیر شوی و به بهشت وارد شوی ؟؟؟
پس آماده ی شهادت باش که من به زودی تو را شهید کرده و به بهشت می رسانم .
+
+
وحید محمدی - وبلاگ وحیدمی
پایانی بر وبلاگ وحیدمی .......
+
+
بروزرسانی :
من موقع تایپ این پست ، داشتم از شدت خشم منفجر می شدم . ایکاش همان موقع در مقر ساختمان بیان بودم و با انفجار من ، ساختمان شرکت بیان نیز منفجر می شد و من نیز به همراه مهندس علی قدیری و یاران با وفایش ، به شهادت می رسیدم !
اما خب . خیلی فکر کردم و دیدم که گناه دارد . اینها هم نان می خورند و باید یک جوری شکم شان را پر کنند تا از گرسنگی نمیرند .
دلم برای سایر کاربران بلاگ بیان سوخت . چون اگر شرکت بیان منفجر می شد تمام بلاگرها مرا شماتت می کردند و به من فحش و بد و بیراه می گفتند که البته حق داشتند زیرا با انفجار تاسیسات شرکت بیان مسلما هزاران وبلاگ نیز به ابدیت می پیوستند!!
لذا وجدان درد گرفتم و با خودم گفتم : وحیدجان !!! بی خیال . خون خودت را کثیف نکن . تو خودت از هزارتا بمب خطرناکتر و قویتر هستی . نیازی به بمب گذاری نیست !
لذا یک نفس عمیق کشیدم و قدری آواز خواندم و حالم بهتر شد و بعد از مدتی مجددا به بلاگ بیان بازگشتم .
بهرحال خطر رفع شد . بروید خدا را شکر کنید که با یک دهن آواز خواندن حالم خوب شد و اینهمه راه از شهرستان به تهران نیامدم و ساختمان بیان را منفجر نکردم !!!
وضعیت ، سفید است . نگران نباشید . هیچ خطری شرکت بیان را تهدید نمی کند .
تاریخ بروزرسانی :
پنجشنبه 25 شهریور سال 1400 شمسی .